بخش ۱۰۵ - در معنی دل
عرش رحمن دلست، اگر دانی
دل باقی، نه این دل فانی
دل باقی محل نور خداست
دل فانی ازین محله جداست
ز آسمان گر بیفتی اندر خاک
به از آن کت بیفگند دل پاک
هر که دل دارد این دلیلش بس
خود رسولست و این رسیلش بس
دل، که سیمرغ را شکار کند
چرخ زالش چگونه خوار کند؟
شاهد دل، که نامش ایمانست
در پس هفت پرده پنهانست
دل ز معنی کند طرب سازی
تو به دستار و سر چه مینازی؟
« لیس فی جبتی» بیان دلست
«لی معاللله وقت» از آن دلست
هم دلست آنکه گفت: سبحانی
جان نیارست گفت، تا دانی
جان که بر پای قید تن دارد
به چه یارای این سخن دارد؟
دل نداری، ز جان چه کار آید؟
جان بیدل چه در شمار آید؟
فیض یزدان ز دل بریده نشد
دل ندیدند و فیض دیده نشد
حالت و حیلت دلند اینها
دل طلب کن، که حاصلند اینها
از تن و جان خود جدایی کن
دل به دست آور و خدایی کن
راه تحقیق را دلیل دلست
آتش عشق را خلیل دلست
با علی عشق و دل چو یاور بود
در چنین فتحها دلاور بود
در خیبر به دست نتوان کند
دل تواند، دل اندرین دل بند
جان چو پروانه گشت شمع دلست
تن پریشان محل جمع دلست
از تنت هر دری به بازاریست
دل شب و روز بر در یاریست
دل بغیر از حضور نپذیرد
بیحضورش کنی، فرو میرد
آن دلی کز فلک به تنگ آید
نه عجب کش ز دیو ننگ آید
نقش بر دل مکن، که آبست او
گل ممالش، که آفتابست او
در دلت هر چه جز اله بود
گر فرشته است غول راه بود
دل عارف محل ایمانست
جای اسلام و قالب جانست
گرنه دل مقدمش قبول کند
نور ایمان کجا نزول کند؟
با تو دل را تعلق بکری
با نبی نسبت ابابکری
سر ایمان، که پیچ در پیچست
گر نه تصدیق دل بود هیچست
بخش ۱۰۴ - در مرتبهٔ عقل و جان: پیش ازین آدمی و این آدمبخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک: عقل را دل گزیده فرزندیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عرش رحمن دلست، اگر دانی
دل باقی، نه این دل فانی
هوش مصنوعی: اگر بفهمی که دل واقعی چیست، میتوانی بفهمی که عرش خداوند در دل انسان قرار دارد و این دل مادی و فانی، فقط یک ظاهر است.
دل باقی محل نور خداست
دل فانی ازین محله جداست
هوش مصنوعی: دل باقی جایی است که نور خدا در آن میتابد و دل فانی از این مکان دور است.
ز آسمان گر بیفتی اندر خاک
به از آن کت بیفگند دل پاک
هوش مصنوعی: اگر از آسمان به زمین بیفتی، بهتر است تا اینکه دل پاکت را در گند و آلودگی بیندازی.
هر که دل دارد این دلیلش بس
خود رسولست و این رسیلش بس
هوش مصنوعی: هر کسی که دل داشته باشد، همین نشان کافی است که یک پیامآور است و این احساسش به تنهایی کافی است.
دل، که سیمرغ را شکار کند
چرخ زالش چگونه خوار کند؟
هوش مصنوعی: دل، که میتواند سیمرغ را شکار کند، چگونه ممکن است که چرخ روزگار آن را بیارزش کند؟
شاهد دل، که نامش ایمانست
در پس هفت پرده پنهانست
هوش مصنوعی: محبوب دل که او را ایمان مینامند، در پشت هفت پرده و به دور از چشمها نهفته است.
دل ز معنی کند طرب سازی
تو به دستار و سر چه مینازی؟
هوش مصنوعی: دل از خوشحالی و زیباییهای وجود تو شاد میشود، تو با عمامهات به چه چیزی مینازی؟
« لیس فی جبتی» بیان دلست
«لی معاللله وقت» از آن دلست
هوش مصنوعی: در زندگی هیچ چیز مهمتر از تجربههای درونی و ارتباط با خداوند وجود ندارد. در واقع، درک و احساسات روحی و معنوی از اهمیتی بالاتر برخوردارند.
هم دلست آنکه گفت: سبحانی
جان نیارست گفت، تا دانی
هوش مصنوعی: این شخص همان کسی است که گفت: چیزی جز خداوند بینظیر نیست. او جان خود را قربانی این گفتار نکرد، تا تو بدانی و بفهمی.
جان که بر پای قید تن دارد
به چه یارای این سخن دارد؟
هوش مصنوعی: جانی که به خاطر قید و بندهای بدنش در رنج است، چگونه میتواند چنین سخنی را بگوید یا درک کند؟
دل نداری، ز جان چه کار آید؟
جان بیدل چه در شمار آید؟
هوش مصنوعی: اگر دل نداشتی، جانت چه فایدهای دارد؟ جان بیدل هم هیچ ارزشی ندارد.
فیض یزدان ز دل بریده نشد
دل ندیدند و فیض دیده نشد
هوش مصنوعی: خیر و رحمت خداوند از دلهایی که از او جدا شدهاند، قطع نمیشود و کسی که دل به خدا نسپرده، این خیر و رحمت را نمیبیند. در واقع، برای درک فیض الهی، باید دل به او سپرد.
حالت و حیلت دلند اینها
دل طلب کن، که حاصلند اینها
هوش مصنوعی: اینها به حالت و تدبیر دل اشاره دارند. دل را طلب کن، زیرا اینها به حقیقت برای تو نتیجهای خواهند داشت.
از تن و جان خود جدایی کن
دل به دست آور و خدایی کن
هوش مصنوعی: از جسم و روح خود فاصله بگیر، دل را به دست آور و به زندگی معنوی بپرداز.
راه تحقیق را دلیل دلست
آتش عشق را خلیل دلست
هوش مصنوعی: روش جستجو و تحقیق بر پایهی نشانههای دل و احساسات است، و شعلهی عشق نماد راهنمایی و هدایتی است که از دل نشأت میگیرد.
با علی عشق و دل چو یاور بود
در چنین فتحها دلاور بود
هوش مصنوعی: در این پیوند، عشق و دل به عنوان یاوری برای علی به شمار میروند و در پیروزیهای بزرگ، او شجاعت و دلیری را از خود نشان میدهد.
در خیبر به دست نتوان کند
دل تواند، دل اندرین دل بند
هوش مصنوعی: در خیبر، نمیتوان با دست چیزی را به دست آورد، اما دل میتواند در دلهای دیگر تأثیر بگذارد و ارتباط عمیقتری برقرار کند.
جان چو پروانه گشت شمع دلست
تن پریشان محل جمع دلست
هوش مصنوعی: وقتی جان مانند پروانهای شد، شمعی که گرمابخش دل است، بدن به هم ریخته نیز مکانی است برای تجمع دل.
از تنت هر دری به بازاریست
دل شب و روز بر در یاریست
هوش مصنوعی: از وجودت، هر راهی به یک بازار میرسد. قلبت در شب و روز، همیشه در دروازهٔ عشق و یاری است.
دل بغیر از حضور نپذیرد
بیحضورش کنی، فرو میرد
هوش مصنوعی: دل جز با وجود او نمیتواند آرام بگیرد و اگر او را در کنار خود نداشته باشد، غمگین و پژمرده میشود.
آن دلی کز فلک به تنگ آید
نه عجب کش ز دیو ننگ آید
هوش مصنوعی: اگر دلی از مشکلات و سختیهای زندگی خسته و ناامید شود، هیچ شگفتی ندارد که از ناپاکی و زشتی ها دوری کند.
نقش بر دل مکن، که آبست او
گل ممالش، که آفتابست او
هوش مصنوعی: دل را به نقش و نگار آراسته مکن، زیرا که در دل، احساسات لطیفی مانند گل خوابیدهاند و پرتو خورشید عشق آنها را بیدار میکند.
در دلت هر چه جز اله بود
گر فرشته است غول راه بود
هوش مصنوعی: اگر در دل تو غیر از عشق الهی چیزی وجود داشته باشد، حتی اگر فرشتهای باشد، در واقع مظهر شیاطین است و مانع راه تو خواهد شد.
دل عارف محل ایمانست
جای اسلام و قالب جانست
هوش مصنوعی: دل عارف مکانی است برای ایمان و بهشت اسلام، و همچنین پر از جان و زندگی است.
گرنه دل مقدمش قبول کند
نور ایمان کجا نزول کند؟
هوش مصنوعی: اگر دل آماده دریافت باشد، ایمان چگونه میتواند در آن جای گیرد؟
با تو دل را تعلق بکری
با نبی نسبت ابابکری
هوش مصنوعی: با تو دل را به عشق و وابستگی خاصی میسپارم، شبیه به رابطهای ناب و خالص با پیامبر و امامان.
سر ایمان، که پیچ در پیچست
گر نه تصدیق دل بود هیچست
هوش مصنوعی: ایمان واقعی، که بسیار پیچیده و عمیق است، بیتصدیق قلب هیچ ارزشی ندارد.