گنجور

رباعی شمارهٔ ۷۶

صافی چو ترا دید روان می‌نالد
برسینه ز غم سنگ زنان می‌نالد
گفتی تو که: نالیدن صافی از چیست؟
جانش به لب آمدست از آن می‌نالد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صافی چو ترا دید روان می‌نالد
برسینه ز غم سنگ زنان می‌نالد
هوش مصنوعی: زمانی که معشوق را می‌بیند، دلش به شدت از غم و اندوه می‌تپد و به نوعی از درد درونش می‌نالد و مانند سنگی که صدای سختش شنیده می‌شود، زجر می‌کشد.
گفتی تو که: نالیدن صافی از چیست؟
جانش به لب آمدست از آن می‌نالد
هوش مصنوعی: تو پرسیدی که چرا این دل این‌قدر ناراحت است؟ آن دل، از شدت درد و ناله‌اش به آخر رسیده است.