گنجور

غزل شمارهٔ ۸۶۵

شاخ ریحانی تو، یا برگ گل سوری؟ بگوی
آفتابی؟ یا پری، یا چهرهٔ نوری؟ بگوی
با چنان بالا و دیدار بهشتی کان تست
از چه ما را کرده‌ای در دوزخ ای حوری، بگوی
دیگران را چون مجالی میدهی نزدیک خود
از من آشفتهٔ بیدل چرا دوری؟ بگوی
چون که با ما باده خوردی قصهٔ رفتن مگوی
یا چو با مستان نشستی ترک مستوری بگوی
ای که ما را سرزنش کردی که: این آشوب چیست؟
با شراب سرخ صاف صرف انگوری بگوی
عقل معذورم کجا دارد،که در فصلی چنین
ترک جام باده گویم؟ گر تو معذوری بگوی
اوحدی، گر پند خواهی دادن این آشفته را
آن سخن را، این زمان مستم، به مخموری بگوی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاخ ریحانی تو، یا برگ گل سوری؟ بگوی
آفتابی؟ یا پری، یا چهرهٔ نوری؟ بگوی
هوش مصنوعی: آیا تو همان شاخ ریحانی یا برگ گل سرخ هستی؟ آیا تو آفتاب یا پری، یا چهره‌ای با نور زیبا هستی؟ بگو!
با چنان بالا و دیدار بهشتی کان تست
از چه ما را کرده‌ای در دوزخ ای حوری، بگوی
هوش مصنوعی: با آن زیبا و منظره‌ای همچون بهشت که در تو هست، چرا ما را در عذاب و دردسر خود قرار داده‌ای، ای حوری؟ بگو.
دیگران را چون مجالی میدهی نزدیک خود
از من آشفتهٔ بیدل چرا دوری؟ بگوی
هوش مصنوعی: وقتی به دیگران فرصت نزدیکی و هم صحبتی می‌دهی، چرا از من که دلم آشفته و درگیر است دوری می‌کنی؟ بگو.
چون که با ما باده خوردی قصهٔ رفتن مگوی
یا چو با مستان نشستی ترک مستوری بگوی
هوش مصنوعی: وقتی با ما شراب نوشیدی، از رفتن و جدایی حرف نزن. یا زمانی که در جمع مستان نشسته‌ای، دیگر از پنهانی و راز نهان سخن بگو.
ای که ما را سرزنش کردی که: این آشوب چیست؟
با شراب سرخ صاف صرف انگوری بگوی
هوش مصنوعی: ای کسی که ما را سرزنش کردی بابت این آشفتگی و بی‌نظمی، به تو می‌گویم که با شراب قرمز و صاف، از انگور بنوش و این حال و هوا را درک کن.
عقل معذورم کجا دارد،که در فصلی چنین
ترک جام باده گویم؟ گر تو معذوری بگوی
هوش مصنوعی: من از عقل خود عذرخواهی می‌کنم که در چنین زمانه‌ای نمی‌توانم از نوشیدن جام شراب سخن بگویم. اگر تو هم عذر داریم، بگو.
اوحدی، گر پند خواهی دادن این آشفته را
آن سخن را، این زمان مستم، به مخموری بگوی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نصیحت کنی این شخص آشفته را، اکنون که من نشئه هستم، بهتر است درباره عدم آگاهی‌ام صحبت کنی.