غزل شمارهٔ ۸۶۳
یک سخن زان لعل خاموشم بگوی
نکتهای شیرینتر از نوشم بگوی
بر دهانم نه لب و سری که هست
از زبان خویش در گوشم بگوی
امشبم چون دوش بودن آرزوست
از چه میداری شب دوشم؟ بگوی
هوش من در گفتن شیرین تست
تا نباید رفتن از هوشم بگوی
دیشبم پوشیده گفتی: سر بیار
این سخن بییار سر پوشم بگوی
با دل مجنون من پیغام وصل
پیش از آن کز هجر برجوشم بگوی
اوحدی، با چشم مستش حال من
گر نکردستی فراموشم بگوی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک سخن زان لعل خاموشم بگوی
نکتهای شیرینتر از نوشم بگوی
هوش مصنوعی: یک سخن از زیبایی لعل خاموشم بگو؛ نکتهای را بگو که شیرینتر از نوشیدنیام باشد.
بر دهانم نه لب و سری که هست
از زبان خویش در گوشم بگوی
هوش مصنوعی: من بر زبانم لب و سری نیست، اما از کلام خودم در گوشم بگو.
امشبم چون دوش بودن آرزوست
از چه میداری شب دوشم؟ بگوی
هوش مصنوعی: امشب هم مثل دیروز آرزو دارم، چرا شب دیروز را از من میگیری؟ بگو!
هوش من در گفتن شیرین تست
تا نباید رفتن از هوشم بگوی
هوش مصنوعی: ذکایتم به خاطر صحبتهای شیرین توست، پس نیازی به رفتن از سر این زکاوت نیست.
دیشبم پوشیده گفتی: سر بیار
این سخن بییار سر پوشم بگوی
هوش مصنوعی: دیشب تو به آرامی گفتی که ای دوست، در این گفت و گو، سر خود را از زیر پوشش بیرون بیاور و حرف بزن.
با دل مجنون من پیغام وصل
پیش از آن کز هجر برجوشم بگوی
هوش مصنوعی: پیام وصال را با دل دیوانهام بفرست، قبل از آنکه از دوری و جدایی به شدت آزرده و نگران شوم.
اوحدی، با چشم مستش حال من
گر نکردستی فراموشم بگوی
هوش مصنوعی: اگر تو با نگاه شگفتانگیز و مستت حال من را تغییر ندادهای، پس لطفاً بگو که من را فراموش کن.