گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵۱

باز به قول کیست این جور و ستم که می‌کنی؟
وین دل و دیدهٔ مرا پر تف و نم که می‌کنی؟
رنج دل شعیف من گشت فزون ز عشق تو
چون نشود فزون؟ از آن پرسش کم که می‌کنی
حال دل شکسته را باز پدید می‌کند
بر رخ زعفران و شم رنگ به قم که می‌کنی
دوش به طنز گفته‌ای: شاد شو از وصال من
شاد کجا شویم؟ از آن چاره غم که می‌کنی
طرفه نباشد ار به تو شهر خراب می‌شود
زین همه قتل و غارت، ای طرفه صنم، که می‌کنی
مرهم ریش سینه و داروی درد می‌شود
خنجر «لا» که می‌زنی، ناز «نعم» که می‌کنی
روی تو گفت: کاوحدی حسن مرا غلام شد
چون نشوم غلام آن لطف و کرم که می‌کنی؟

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز به قول کیست این جور و ستم که می‌کنی؟
وین دل و دیدهٔ مرا پر تف و نم که می‌کنی؟
هوش مصنوعی: به چه دلیلی این گونه ظلم و ستم می‌کنی؟ چرا با دل و چشمان من این‌طور بازی می‌کنی و آن‌ها را پر از غم و اشک می‌سازی؟
رنج دل شعیف من گشت فزون ز عشق تو
چون نشود فزون؟ از آن پرسش کم که می‌کنی
هوش مصنوعی: رنج و درد دل من به خاطر عشق تو زیادتر شده و نمی‌دانم چطور ممکن است که بیشتر از این هم بشود. چرا که تو خودت هم کم از این موضوع نمی‌پرسی.
حال دل شکسته را باز پدید می‌کند
بر رخ زعفران و شم رنگ به قم که می‌کنی
هوش مصنوعی: دل شکسته را دوباره نشان می‌دهد و بر چهره‌اش رنگ زعفران و شم می‌گذارد، همانطور که تو این کار را با قم می‌کنی.
دوش به طنز گفته‌ای: شاد شو از وصال من
شاد کجا شویم؟ از آن چاره غم که می‌کنی
هوش مصنوعی: دیروز به طور شوخی به من گفتی: از وصال من خوشحال شو، اما ما کجا می‌توانیم خوشحال باشیم؟ چرا که تو چاره غم را می‌کنی.
طرفه نباشد ار به تو شهر خراب می‌شود
زین همه قتل و غارت، ای طرفه صنم، که می‌کنی
هوش مصنوعی: عجیب است که با وجود تمام کشتار و ویرانی‌ها، تو هنوز هم به زیبایی و دلبری‌ات ادامه می‌دهی.
مرهم ریش سینه و داروی درد می‌شود
خنجر «لا» که می‌زنی، ناز «نعم» که می‌کنی
هوش مصنوعی: خنجر "نه" که به کار می‌بری، درد دل را تسکین می‌دهد و مرهمی برای زخم‌ها می‌شود، در حالی که ناز "بله" که نشان می‌دهی، شفابخش می‌باشد.
روی تو گفت: کاوحدی حسن مرا غلام شد
چون نشوم غلام آن لطف و کرم که می‌کنی؟
هوش مصنوعی: چهره‌ات به من گفت که حسن من به دلیل تو به بردگی می‌افتد. اما چگونه می‌توانم به بندگی این لطف و بخشش تو درآیم؟