غزل شمارهٔ ۸۲۹
اگر هزار یکی زان جمال داشتمی
رعایت دل مردم به فال داشتمی
مرا اگر چو تو در حسن حالتی بودی
چرا شکستهدلان را به حال داشتمی؟
در آن جهان سوی من گر تو میل میکردی
به دوستی که ز جنت ملال داشتمی
مرا ز دست فراقت به جان رسیدی کار
اگر نه نقش تو اندر خیال داشتمی
اگر به بال قبولت پریدمی ز جهان
چه غم ز و زر و چه باک ازو بال داشتمی؟
به سال وعدهٔ کامم که میدهی نیکوست
اگر به عمر خود امید سال داشتمی
گرم حضور جمال تو دست میدادی
چو اوحدی چه سر قیل و قال داشتمی؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر هزار یکی زان جمال داشتمی
رعایت دل مردم به فال داشتمی
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم زیبایی آن چهره را میداشتم، باز هم ناز و نوازش دل مردم را به حساب میآوردم.
مرا اگر چو تو در حسن حالتی بودی
چرا شکستهدلان را به حال داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر زیبایی مثل تو را داشتم، پس چرا دلهای شکسته در درد و رنج بودند؟
در آن جهان سوی من گر تو میل میکردی
به دوستی که ز جنت ملال داشتمی
هوش مصنوعی: اگر در آن دنیا به دوستی که از بهشت خستهام، تمایل داشتی و به سوی من میآمدی، همه چیز فرق میکرد.
مرا ز دست فراقت به جان رسیدی کار
اگر نه نقش تو اندر خیال داشتمی
هوش مصنوعی: فراق و دوری تو به حدی جانم را آشفته کرده که اگر تصویر تو در خیال من نبود، وضعم اینگونه نمیبود.
اگر به بال قبولت پریدمی ز جهان
چه غم ز و زر و چه باک ازو بال داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر به سوی تو پرواز کردم و از این دنیا جدا شدم، نگران جان و مال و ثروت نیستم، زیرا بال و پر دارم.
به سال وعدهٔ کامم که میدهی نیکوست
اگر به عمر خود امید سال داشتمی
هوش مصنوعی: در سالی که وعدهٔ خوشبختی را به من میدهی، خوب است؛ اما اگر به عمر خودم امید داشتم که سالهای بیشتری را زندگی کنم، بهتر بود.
گرم حضور جمال تو دست میدادی
چو اوحدی چه سر قیل و قال داشتمی؟
هوش مصنوعی: اگر تو مانند اوحدی دست مرا میگرفتی و در کنار خود مینشاندی، چه نیازی به صحبتهای بیهوده و گفتگوهای بیفایده داشتم؟
حاشیه ها
1399/03/11 19:06
رسول
اگر به بالِ قبولاَت، پَریدَمی زِ جهان
چهغم زِ وِزر و چهباک از وَبال داشتمی؟
وِرز = گناه
وَبال = عذاب
1399/03/11 19:06
رسول
اگر به بالِ قبولاَت، پَریدَمی زِ جهان
چهغم زِ وِزر و چهباک از وَبال داشتمی؟
وِزر = گناه
وَبال = عذاب