غزل شمارهٔ ۸۲۵
به خرابات گذارم ندهند از خامی
سوی مسجد نتوانم شدن از بدنامی
صوفی رندم و معروف به شاهدبازی
عاشق مستم و مشهور به درد آشامی
سر ز ناچار بر آورده به بیسامانی
تن ز ناکام فرو داده به دشمن کامی
حال می خوردنم از روزن و سوراخ به شب
همه همسایه بدیدند ز کوته بامی
آن زبونم که اگر بر سر بازار بری
بی سخن مال مرا خاص شناسد عامی
دشمنم گر نتواند که ببیند نه عجب
دوست نیزم نتواند ز ضعیف اندامی
اوحدیوار به صد بند گرفتارم، لیک
تو در این بند ندانی که برون از دامی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خرابات گذارم ندهند از خامی
سوی مسجد نتوانم شدن از بدنامی
هوش مصنوعی: من در حالتی ناپخته و بیتجربه به خرابات میروم، اما اجازه نمیدهند و نمیتوانم به مسجد بروم چون از بدنامی رنج میبرم.
صوفی رندم و معروف به شاهدبازی
عاشق مستم و مشهور به درد آشامی
هوش مصنوعی: من یک صوفی آزاد و مشهور به بازی با معشوق هستم، عاشق شوریدهحالی که به خاطر درد و رنجهایم شناخته شدهام.
سر ز ناچار بر آورده به بیسامانی
تن ز ناکام فرو داده به دشمن کامی
هوش مصنوعی: به ناچار سر را بالا میآورم و از بینظمی و سردرگمی خود رنج میبرم، در حالی که به خاطر شکست، بدنم را به دشمن میسپارم.
حال می خوردنم از روزن و سوراخ به شب
همه همسایه بدیدند ز کوته بامی
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که از روزنه و سوراخها به شب نگاه میکنم و همسایهها از پایین بام همه چیز را میبینند.
آن زبونم که اگر بر سر بازار بری
بی سخن مال مرا خاص شناسد عامی
هوش مصنوعی: اگر به بازار بروم، حتی بدون اینکه حرفی بزنم، مردم عادی میدانند که این مال خاص من است.
دشمنم گر نتواند که ببیند نه عجب
دوست نیزم نتواند ز ضعیف اندامی
هوش مصنوعی: اگر دشمن نتواند مرا ببیند، جای تعجب نیست که دوست من هم به خاطر ضعف جسمانیام نتواند مرا ببیند.
اوحدیوار به صد بند گرفتارم، لیک
تو در این بند ندانی که برون از دامی
هوش مصنوعی: من به شدت در بندهایی گرفتار آمدهام، اما تو نمیدانی که این بندها چه اندازه مرا اسیر کردهاند و من همچنان آزادتر از آنچه تصور میکنی هستم.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"ساز و آواز ۳"
با صدای مهدی امامی (آلبوم کنسرت نغمههای مرکب)