غزل شمارهٔ ۸۱۱
ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی
خون دل شکستهٔ ما را چه میمکی؟
بگشای زلف و غارت دلها ببین، اگر
از بند زلف دلشکن خویش درشکی
مانند گل ز جامه پدیدار میشود
اندام روشن تو ز خوبی و نازکی
هر کس که دید روی ترا نیک روز شد
روزت خجسته باد! که ماهی مبارکی
ترک تو چون کنم؟ که ز ترکی هزار بار
گر تیغ بر سرم شکنی، تاج تارکی
گویی حسود چاره سگالم چها کند؟
گر بشنود دگر که تو با اوحدی یکی
غزل شمارهٔ ۸۱۰: گل بین، گرفته گلشن ازو آب و رونقیغزل شمارهٔ ۸۱۲: بر ما ستم و خواری، ای طرفه پسر تا کی؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی
خون دل شکستهٔ ما را چه میمکی؟
هوش مصنوعی: ای دختر زیبای ترک، تو که به خاطر نوجوانی و بیتجربگیات دلی را شکستهای، چرا به خون دل ما لطمه میزنی و آن را میمکی؟
بگشای زلف و غارت دلها ببین، اگر
از بند زلف دلشکن خویش درشکی
هوش مصنوعی: زلف خود را باز کن و نگاهی بکن که آیا دلی که به خاطر زیباییهای تو شکسته است، همچنان در بند توست یا نه.
مانند گل ز جامه پدیدار میشود
اندام روشن تو ز خوبی و نازکی
هوش مصنوعی: مانند گل که از پارچهای زیبا جلوهگری میکند، زیبایی و لطافت اندام تو نیز نمایان است.
هر کس که دید روی ترا نیک روز شد
روزت خجسته باد! که ماهی مبارکی
هوش مصنوعی: هرکس که زیبایی چهرهات را ببیند، روزش خوش و خجسته خواهد بود، مانند روزی که ماهی نیکو به او روی میآورد.
ترک تو چون کنم؟ که ز ترکی هزار بار
گر تیغ بر سرم شکنی، تاج تارکی
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از تو جدا شوم؟ وقتی که از دست دادن تو هزار بار هم برایم درد و رنج به همراه داشته باشد، همچون تاجی که بر سر تاریکیها میگذارم.
گویی حسود چاره سگالم چها کند؟
گر بشنود دگر که تو با اوحدی یکی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد حسود برای خراب کردن من چه تدبیری خواهد اندیشید؟ اگر بشنود که تو با کسی دیگر ارتباط داری.