گنجور

غزل شمارهٔ ۸۰۹

بکوش و روی مگردان ز جور و بارکشی
مگر مراد دل خویش در کنار کشی
چو اختیار دلت عشق روی دلداریست
ضرورتست که جورش به اختیار کشی
به یاد او قدح زهر ناب می‌باید
که همچو شربت شیرین خوشگوار کشی
به هر صفت که میسر شود بکن جهدی
که خویش را به سر کوی آن نگار کشی
ز جاه و دولت دنیا دگر چه میطلبی؟
سعادت تو همین بس که جور یار کشی
اگر به آخر عمر این مراد خواهی یافت
روا بود که همه عمرش انتظار کشی
چو اوحدی دلت ار با گلیست حیف مدار
ز بهر خاطر گل گر جفای خار کشی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بکوش و روی مگردان ز جور و بارکشی
مگر مراد دل خویش در کنار کشی
هوش مصنوعی: سخت تلاش کن و از ظلم و زحمت فرار کن، مگر اینکه بتوانی خواسته دل خود را به دست آوری.
چو اختیار دلت عشق روی دلداریست
ضرورتست که جورش به اختیار کشی
هوش مصنوعی: زمانی که دل تو به عشق کسی می‌تپد، لازم است که پذیرای زیبایی‌ها و شادی‌های او باشی و این زیبایی را با اختیار خودت در زندگی‌ات بگنجانی.
به یاد او قدح زهر ناب می‌باید
که همچو شربت شیرین خوشگوار کشی
هوش مصنوعی: برای یادآوری او، می‌بایست جامی از زهر خالص بنوشی، زیرا همانند شربت شیرین، لذت‌بخش خواهد بود.
به هر صفت که میسر شود بکن جهدی
که خویش را به سر کوی آن نگار کشی
هوش مصنوعی: هر صفت و ویژگی‌ای که در دسترس تو قرار گیرد، تمام تلاشت را بکن تا خود را به محل حضور آن معشوق برسانی.
ز جاه و دولت دنیا دگر چه میطلبی؟
سعادت تو همین بس که جور یار کشی
هوش مصنوعی: از مقام و ثروت دنیوی چه انتظاری داری؟ خوشبختی تو همین است که تحمل مشکلات عشق یار را به دوش بکشی.
اگر به آخر عمر این مراد خواهی یافت
روا بود که همه عمرش انتظار کشی
هوش مصنوعی: اگر در پایان عمر به آرزوی خود برسی، پس تمام زندگی‌ات صرف انتظار کشیدن برای آن درست بوده است.
چو اوحدی دلت ار با گلیست حیف مدار
ز بهر خاطر گل گر جفای خار کشی
هوش مصنوعی: اگر دل تو از گل برمی‌خیزد، نگران نباش. به خاطر زیبایی گل، اگر خار به تو جفا کند، به آن اهمیت نده.