غزل شمارهٔ ۸۰۴
بخت یار ما باشد گر تو یار ما باشی
از میان بنگریزی، در کنار ما باشی
دل چو در بلا افتد، رحمتی کنی بر دل
غم چو فتنه انگیزد، غمگسار ما باشی
چشمت ار کمان گیرد، پایمرد دل گردی
زلفت ار کمین سازد، دستیار ما باشی
چون به روز هجرانم، رخ ز من نپیچانی
چون شب گریز آید، یار غار ما باشی
خود کجا روا باشد این؟ که ما بدین گونه
از تو دور وآنگهی تو هم در دیار ما باشی
کار دیگران از تو راست گشت صد نوبت
ساعتی چه کم گردد؟ گر بکار ما باشی
جای آشتی بگذار، گر به جنگ میآیی
آن چنان مکن کاخر شرمسار ما باشی
زان ما شو، ای دلبر، تا ز دست هجرانت
چون اجل فراز آید، یادگار ما باشی
عارت آید از شوخی با کسی وفا کردن
ترسی از وفاورزی، در شمار ما باشی
اوحدی چو از تو شد آن خویش دان او را
تا چو نام خود گویم افتخار ما باشی
غزل شمارهٔ ۸۰۳: تو از رنگی که بر گردی کجا همرنگ ما باشی؟غزل شمارهٔ ۸۰۵: ز راه دوستی گفتم: دلم را چاره بر باشی
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بخت یار ما باشد گر تو یار ما باشی
از میان بنگریزی، در کنار ما باشی
هوش مصنوعی: اگر تو در کنار ما باشی و ما را یاری کنی، شانس و بخت به ما لبخند میزند و به زندگیمان رونق میدهد.
دل چو در بلا افتد، رحمتی کنی بر دل
غم چو فتنه انگیزد، غمگسار ما باشی
هوش مصنوعی: وقتی دل در مشقت قرار میگیرد، بر آن رحم کن و وقتی غم و فتنه ایجاد میشود، تو باید منبع آرامش و تسکین برای ما باشی.
چشمت ار کمان گیرد، پایمرد دل گردی
زلفت ار کمین سازد، دستیار ما باشی
هوش مصنوعی: اگر چشمانت مانند کمان باشد و جانم را تیراندازی کند، و اگر زلفهایت مانند کمینی باشد، تو ای یار، همراه و یاور من خواهی بود.
چون به روز هجرانم، رخ ز من نپیچانی
چون شب گریز آید، یار غار ما باشی
هوش مصنوعی: وقتی که روز جدایی فرا برسد، چهرهات را از من بر نگردان. مانند شب که فرار میکند، تو باید یار و پشتیبان من باشی.
خود کجا روا باشد این؟ که ما بدین گونه
از تو دور وآنگهی تو هم در دیار ما باشی
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که ما اینگونه از تو دور باشیم و تو در میان ما قرار داشته باشی؟
کار دیگران از تو راست گشت صد نوبت
ساعتی چه کم گردد؟ گر بکار ما باشی
هوش مصنوعی: اگر تو به کار ما مشغول باشی، دیگران به خاطر تو کارهایشان را درست انجام دادهاند. در این صورت، آیا یک ساعت کمتر از وقت تو کم خواهد شد؟
جای آشتی بگذار، گر به جنگ میآیی
آن چنان مکن کاخر شرمسار ما باشی
هوش مصنوعی: اگر قصد جنگ داری، طوری عمل کن که در نهایت باعث شرم و خجالت ما نشوی، بلکه فرصتی برای آشتی فراهم کن.
زان ما شو، ای دلبر، تا ز دست هجرانت
چون اجل فراز آید، یادگار ما باشی
هوش مصنوعی: ای دلبر، برای ما بمان و در زمان دوریات، یاد تو برای ما مثل یک یادگار ارزشمند مثل مرگ باشد.
عارت آید از شوخی با کسی وفا کردن
ترسی از وفاورزی، در شمار ما باشی
هوش مصنوعی: اگر از شوخی با کسی خجالت میکشی و از وفا کردن هم میترسی، پس در جمع ما نباش.
اوحدی چو از تو شد آن خویش دان او را
تا چو نام خود گویم افتخار ما باشی
هوش مصنوعی: زمانی که اوحدی به تو نزدیک شد و به نوعی به خودی تبدیل گشت، باید بدانیم که وقتی نام تو را بر زبان میآورم، به افتخار تو اشاره میکنم.