گنجور

غزل شمارهٔ ۸

درد سری می‌دهیم باد صبا را
تا برساند به دوست قصهٔ ما را
برسر کویش گذر کند به تانی
با لب لعلش سخن کند به مدارا
پیرهن ما قبا کند به نسیمش
برکند از ما دگر به مژده قبا را
مرهم این ریش کرد نیست، که عمری
سینه سپر بوده‌ایم زخم بلا را
دنیی و دین کرده‌ایم در سر کارش
گردن و سر می‌نهیم تیغ و قفا را
ای بت نامهربان، بیا و بیاموز
از سخن من حدیث مهر و وفا را
پای چنین سرزنشت‌ها چو نداری
دست مزن عاشقان بی سرو پارا
عیب زبونی نه لایقست،گر از خود
دفع ندانست کرد تیغ قضا را
اوحدی، از من بدار دست ملامت
من چه کنم؟ کین ارادتست خدا را

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درد سری می‌دهیم باد صبا را
تا برساند به دوست قصهٔ ما را
هوش مصنوعی: ما با صدای نسیم، داستان خود را به دوستمان می‌گوییم و امیدواریم که آن را به او برساند.
برسر کویش گذر کند به تانی
با لب لعلش سخن کند به مدارا
هوش مصنوعی: او با آرامی از کنار کوی او عبور می‌کند و با زبان شیرینش به نرم‌خویی صحبت می‌کند.
پیرهن ما قبا کند به نسیمش
برکند از ما دگر به مژده قبا را
هوش مصنوعی: پیرهن ما مانند قبا، به نسیم سبک ‌می‌شود و از ما جدا می‌گردد، دیگر با خبر خوش، قبا را از ما بگیرید.
مرهم این ریش کرد نیست، که عمری
سینه سپر بوده‌ایم زخم بلا را
هوش مصنوعی: این درد و زخم‌هایی که به ما رسیده، درمانی ندارند. ما سال‌ها خود را در برابر سختی‌ها و مشکلات حفظ کرده‌ایم.
دنیی و دین کرده‌ایم در سر کارش
گردن و سر می‌نهیم تیغ و قفا را
هوش مصنوعی: ما در دنیای مادی و معنوی خود، نسبت به امور مهمی که داریم، به شکل جدی و با تمام وجود به آنها توجه می‌کنیم و در برابر سختی‌ها و چالش‌ها تسلیم شده و با احساس فروتنی و وفاداری به پیش می‌رویم.
ای بت نامهربان، بیا و بیاموز
از سخن من حدیث مهر و وفا را
هوش مصنوعی: ای محبوبی که مهربانی را فراموش کرده‌ای، بیا و از حرف‌های من درس محبت و صداقت را یاد بگیر.
پای چنین سرزنشت‌ها چو نداری
دست مزن عاشقان بی سرو پارا
هوش مصنوعی: اگر نمی‌توانی به کسی کمک کنی یا از او حمایت کنی، بهتر است که خود را درگیر کارهای او نکنی و به عاشقان که بی‌قرار و سرگردان هستند، کار نداشته باشی.
عیب زبونی نه لایقست،گر از خود
دفع ندانست کرد تیغ قضا را
هوش مصنوعی: اگر کسی به دلیل ناتوانی‌اش نمی‌تواند از خود دفاع کند، نباید به او نقص و عیبی نسبت داد؛ بلکه این قضای الهی است که او را در این موقعیت قرار داده است.
اوحدی، از من بدار دست ملامت
من چه کنم؟ کین ارادتست خدا را
هوش مصنوعی: اوحدی می‌گوید: از من دوری کن و مرا سرزنش نکن، چون من چه کاری می‌توانم بکنم؟ این عشق و ارادت به خداوند است که در وجود من وجود دارد.

حاشیه ها

1393/01/10 20:04
امین کیخا

دنیا به عربی یعنی پست و به فارسی در برخی از کتاب های کهن بجای کیهان لغت کهان آمده است که آشکارا یعنی زبونان و پست ها ! البته بیشتر به نظر می رسد اتفاقی باشد این مانستگی و شباهت .