غزل شمارهٔ ۷۹۷
ز برنا پیشگان آموز و رندان رسم سربازی
گرت سودای آن دارد که: عشق آن پسر بازی
جهان بر دشمنان بفروش و عشق دوستان بستان
که مقصود از جهان عشقست و باقی سر بسر بازی
حریف سیم کش باید، که در سیمین بران پیچد
که وصل یار سیمین بر نیابی جز به زر بازی
نخست آگاه کن خود را، چو بازی نرد درد او
که زودت مات گرداند غمش، گر بیخبر بازی
نمیباید که از ناوک نظر بر هم نهی هرگز
گرت با روی او باشد تمنای نظربازی
دلت خود برد و گر زین پس سرت سودای او دارد
چنان باید که گر جانت بخواهد، بیجگر بازی
اگر روزی سرش خواهی، بنه گردن به رنجوری
که گر رنجور او باشی کنی با گل شکربازی
چو داغ مهر او داری، منه بر دیگری خاطر
که با او زشت باشد، گر هوس جای دگر بازی
نخواهی مرد آن بودن که: گردی گرد عشق او
مگر چون اوحدی وقتی که هر چه هست در بازی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز برنا پیشگان آموز و رندان رسم سربازی
گرت سودای آن دارد که: عشق آن پسر بازی
هوش مصنوعی: از جوانان باتجربه یاد بگیر و از دلیران هنرهای جنگی را فرا بگیر، اگر به عشق آن پسر علاقهمند هستی.
جهان بر دشمنان بفروش و عشق دوستان بستان
که مقصود از جهان عشقست و باقی سر بسر بازی
هوش مصنوعی: دنیا را به دشمنانت بده و عشق دوستانت را بگیر؛ چرا که هدف این دنیا عشق است و باقی مسائل تنها بازی هستند.
حریف سیم کش باید، که در سیمین بران پیچد
که وصل یار سیمین بر نیابی جز به زر بازی
هوش مصنوعی: برای دستیابی به وصال و نزدیکی به محبوبی که زیبایی او به مانند نقره است، باید با هوش و مهارت در روابط اجتماعی و عاشقانه عمل کرد. در واقع، برای رسیدن به دل شخصی خاص، نیاز به تدبیر و توانایی خاصی است که بدون آن، نمیتوان به آرزوها و خواستهها دست یافت.
نخست آگاه کن خود را، چو بازی نرد درد او
که زودت مات گرداند غمش، گر بیخبر بازی
هوش مصنوعی: اول خود را آگاه کن، چون در بازی نرد اگر از درد او ناآگاه بمانی، به سرعت بدون توجه به مشکلات و غمهایش متوقف میشوی.
نمیباید که از ناوک نظر بر هم نهی هرگز
گرت با روی او باشد تمنای نظربازی
هوش مصنوعی: هرگز نباید نگاه خود را از جاذبههای او برداری، اگر آرزوی بازی در نگاه او را داری.
دلت خود برد و گر زین پس سرت سودای او دارد
چنان باید که گر جانت بخواهد، بیجگر بازی
هوش مصنوعی: دل تو را برده و اگر از این پس به یاد او هستی، باید همچون کسی باشی که اگر جانش را میخواهد، نباید به خود آسیب بزند.
اگر روزی سرش خواهی، بنه گردن به رنجوری
که گر رنجور او باشی کنی با گل شکربازی
هوش مصنوعی: اگر روزی به عشق کسی فکر کنی، باید خود را در برابر سختیها و ناملایمات قرار دهی، زیرا اگر در درد و رنج او شریک شوی، میتوانی لحظات شیرین و شادیبخش را تجربه کنی.
چو داغ مهر او داری، منه بر دیگری خاطر
که با او زشت باشد، گر هوس جای دگر بازی
هوش مصنوعی: اگر دلباختهی او هستی، به کسی دیگر فکر نکن، چون این کار به او بیاحترامی میکند. حتی اگر بخواهی به چیزی دیگر فکر کنی، نباید این احساس را نادیده بگیری.
نخواهی مرد آن بودن که: گردی گرد عشق او
مگر چون اوحدی وقتی که هر چه هست در بازی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در عشق او حضور داشته باشی، باید شبیه اوحدی باشی که در تمامی هستی غرق در بازی عشق است. تنها در این صورت میتوانی به حقیقت عشق برسید.
حاشیه ها
1399/09/29 16:11
سخر
دیوان اشعار اوحدی.تصحیح سعید نفیسی. غزل 789 . صفحه ی388
1399/10/05 10:01
فرهنگ ندارم
ببت یکی به آخر مصراع دوم به نظر میرسد ,گر,اضافه است