غزل شمارهٔ ۷۹۰
من به هر جوری نخواهم کرد زاری
زانکه دولت باشد از خوی تو خواری
گفتهای: خونت بریزم،سهل باشد
بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری
گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم
اشک باریدن در آن شبهای تاری
بر ندارم سر ز خاک آستانت
من خود این خیر از خدا خواهم به زاری
با تو خواهم گفت هر جوری که کردی
گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری
اوحدی مقبل شود در هر دو عالم
ار قبولش میکنی روزی به یاری
غزل شمارهٔ ۷۸۹: ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاریغزل شمارهٔ ۷۹۱: ترا میزیبد از خوبان غرور و ناز و تن داری
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من به هر جوری نخواهم کرد زاری
زانکه دولت باشد از خوی تو خواری
هوش مصنوعی: من به هر طریقی که باشد، از ناله و زاری دست نمیکشم، زیرا خوشبختی و سعادت به خاطر خودت به من و به حال من آسیب میزند.
گفتهای: خونت بریزم،سهل باشد
بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری
هوش مصنوعی: تو گفتهای که به خاطر عشق تو جانم را میریزم، اما بدان که اگر روزی بر سر من شمشیری فرود آید، برایم سخت نیست.
گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم
اشک باریدن در آن شبهای تاری
هوش مصنوعی: بگو که بیاموز، همانطور که ابر در فصل بهار میبارد، اشکهایم در آن شبهای تاریک سرازیر میشوند.
بر ندارم سر ز خاک آستانت
من خود این خیر از خدا خواهم به زاری
هوش مصنوعی: من از خاک آستانت سر برنمیدارم و خودم این نیکی را که از تو میطلبم، به زاری از خدا میخواهم.
با تو خواهم گفت هر جوری که کردی
گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری
هوش مصنوعی: من با تو به هر شکلی که بخواهی صحبت میکنم، اگر نمیخواهی عذرخواهی کنم، اما در نهایت خودت هم شرمندهای.
اوحدی مقبل شود در هر دو عالم
ار قبولش میکنی روزی به یاری
هوش مصنوعی: اگر اوحدی به سوی هر دو جهان بیاید و تو او را بپذیری، روزی به کمک تو خواهد آمد.