غزل شمارهٔ ۷۸۹
ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاری
نتوان شراب خوردن بیمطربی و یاری
یاری لطیف باید، گویندهای موافق
تا میتواند از تن کردن بدل گذاری
آن کش نشسته باشد در خانه لالهرویی
حاجت نباشد او را رفتن به لالهزاری
چون تاختن کند غم آهنگ سبزهای کن
بر گرد او کشیده از بید و گل حصاری
آن ترک را به مستی امروز در میان کش
ور در میان نیاید، آخر کم از کناری
عیبم مکن، که دیگر مشکل خلاص یابد
او را کزین گلستان دامن گرفت خاری
این هفته با حریفان من کار آب کردم
چون آب کارگر شد، از من مجوی کاری
آن ماه با حریفی هر شب شراب نوشد
تا جام او نباشد بیکلفت خماری
گل گر به رغم سنبل بر خال دل نبندد
در بلبلان نیفتد زان گونه خار خاری
چون چشم من نگردی ابری به گلستانی
چون اوحدی ننالد مرغی ز شاخساری
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاری
نتوان شراب خوردن بیمطربی و یاری
هوش مصنوعی: ای ساقی، شرابم را بده! در چنین بهاری، نمیتوان بدون همراهی یک مطرب و یار از شراب نوشید.
یاری لطیف باید، گویندهای موافق
تا میتواند از تن کردن بدل گذاری
هوش مصنوعی: برای تغییر و تبدیل حال، به یک همراه نازکدل و همفکر نیاز است که بتواند به خوبی احساسات و افکار را منتقل کند.
آن کش نشسته باشد در خانه لالهرویی
حاجت نباشد او را رفتن به لالهزاری
هوش مصنوعی: اگر کسی در خانهی معشوقهاش که زیبا و دلربا است، نشسته باشد، دیگر نیازی به رفتن به باغ گل نیست.
چون تاختن کند غم آهنگ سبزهای کن
بر گرد او کشیده از بید و گل حصاری
هوش مصنوعی: وقتی که غم به سراغت میآید، به دور خود حصاری از بید و گل درست کن تا سلامت را حفظ کنی.
آن ترک را به مستی امروز در میان کش
ور در میان نیاید، آخر کم از کناری
هوش مصنوعی: امروز آن ترک را در حالت مستی نمیتوان در وسط جمع دید، اگر هم باشد در کناری قرار دارد.
عیبم مکن، که دیگر مشکل خلاص یابد
او را کزین گلستان دامن گرفت خاری
هوش مصنوعی: از ایراد گرفتن به من پرهیز کن، زیرا دیگر مشکلی برای او حل نخواهد شد، که از این باغ پر گل، خارهایی به دامن او چسبیده است.
این هفته با حریفان من کار آب کردم
چون آب کارگر شد، از من مجوی کاری
هوش مصنوعی: این هفته با رقبایم به خوبی برخورد کردم و موفق شدم. حالا که مسائل به نفع من پیش رفته، دیگر کمتر از من انتظار خاصی داشته باشید.
آن ماه با حریفی هر شب شراب نوشد
تا جام او نباشد بیکلفت خماری
هوش مصنوعی: آن ماه هر شب با دوستش شراب مینوشد تا زمانی که جامش خالی از نشانههای مستی نباشد.
گل گر به رغم سنبل بر خال دل نبندد
در بلبلان نیفتد زان گونه خار خاری
هوش مصنوعی: اگر گل به خاطر زیبایی سنبل، بر دل زخمی ما تکیه نکند، پس در بین بلبلان هم، خار و خاری وجود نخواهد داشت.
چون چشم من نگردی ابری به گلستانی
چون اوحدی ننالد مرغی ز شاخساری
هوش مصنوعی: زمانی که تو به من نگاه نمیکنی، مانند ابر در گلستان میمانم و هیچ پرندهای از شاخهای نالان نیست.