گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸۵

روی در پرده و از پرده برون می‌نگری
پرده‌بردار، که داریم سر پرده‌دری
خلق بر ظاهر حسن تو سخنها گویند
خود ندانند که از کوی تصور بدری
هر کسی روی ترا بر حسب بینش خویش
نسبتی کرده به چیزی و تو چیز دگری
لاله خوانند ترا، آه! ز تاریک دلی
سرو گویند ترا، وای! ز کوته‌نظری
تو به نظاره و برجستن رویت جمعی
متفرق شده در هر طرف از بی‌بصری
عشق ارباب هوی وه! که چه ناخوش هوسست
گلهٔ دیو دوان در پی یک مشت پری
اوحدی را ز فراقت نفسی بیش نماند
آه! اگر چارهٔ بیچارگی او نبری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی در پرده و از پرده برون می‌نگری
پرده‌بردار، که داریم سر پرده‌دری
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این دارد که کسی در پشت پرده‌ای قرار دارد و به بیرون نگاه می‌کند. او می‌گوید که پرده‌بردار، یعنی کسی که می‌تواند پرده را کنار بزند و حقیقت را نشان دهد، باید به جلو بیاید و واقعیت را به نمایش بگذارد، زیرا ما در حال ورود به مرحله‌ای هستیم که پرده‌ها کنار می‌روند و حقیقت نمایان می‌شود.
خلق بر ظاهر حسن تو سخنها گویند
خود ندانند که از کوی تصور بدری
هوش مصنوعی: مردم درباره زیبایی‌های ظاهری تو حرف‌ها و سخن‌ها زیادی می‌زنند، اما خودشان نمی‌دانند که این زیبایی واقعی نیست و تنها تصوری از آن وجود دارد.
هر کسی روی ترا بر حسب بینش خویش
نسبتی کرده به چیزی و تو چیز دگری
هوش مصنوعی: هر فردی با توجه به دیدگاه و تجربیات خود، تو را به چیزی نسبت می‌دهد یا تشبیه می‌کند، در حالی که واقعیت تو چیز دیگری است.
لاله خوانند ترا، آه! ز تاریک دلی
سرو گویند ترا، وای! ز کوته‌نظری
هوش مصنوعی: گل لاله تو را می‌خوانند، اما آه! از دل تاریک کسی که تو را نمی‌بیند؛ و درخت سرو تو را می‌گویند، وای! از کسانی که با دیدی محدود به تو نگاه می‌کنند.
تو به نظاره و برجستن رویت جمعی
متفرق شده در هر طرف از بی‌بصری
هوش مصنوعی: همه به تماشای تو مشغولند و از بس که در زیبایی‌ات غرق شده‌اند، هر یک از طرفی پراکنده شده‌اند و قادر به تمرکز نیستند.
عشق ارباب هوی وه! که چه ناخوش هوسست
گلهٔ دیو دوان در پی یک مشت پری
هوش مصنوعی: عشق واقعی به اندازۀ عشق اربابان هوس تیره و آزاردهنده است. شبیه به گله‌ای از دیوان که در پی یک گروه از پریان زیبا می‌دوند، این عشق نیز تنها به دنبال آرزوها و خواسته‌های زودگذر است.
اوحدی را ز فراقت نفسی بیش نماند
آه! اگر چارهٔ بیچارگی او نبری
هوش مصنوعی: اوحدی به شدت از دوری و جدایی رنج می‌برد و حالتی از ناامیدی و افسردگی دارد. او به کسی اشاره می‌کند که اگر به فکر نجات او نیست، در واقع زندگی‌اش به شدت تحت فشار است و نمی‌تواند بیش از این ادامه دهد.