گنجور

غزل شمارهٔ ۷۵۶

چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی
زهی، سعادت آن خفته کش تو هم خوابی
نقاب طرهٔ شبرنگ زیر چهره چه سود؟
که چون ستارهٔ روشن ز زیر می‌تابی
دلم ز پستهٔ تنگ تو چون براندیشد
به چهر زرد و دم اشکهای عنابی
بقای حسن چو گل چند روز می‌باشد
بکوش تا مگر این چند روز دریابی
کشیده‌ای چو کمان دشمن مرا در بر
مرا ز پیش میفگن چو تیر پرتابی
منت ز تافتن زلف منع می‌کردم
چنان شدی که کنون روی نیز می‌تابی
بیا، که مردمک چشم اوحدی بی‌تو
به اشک دیده فروشد چو مردم آبی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی
زهی، سعادت آن خفته کش تو هم خوابی
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی و خلوص انسانی اشاره دارد که مانند یک گوهر نادر و باارزش است. چنین انسانی به خاطر پاکی و فضیلت‌هایش، منبع سعادت و خوشبختی دیگران است. در واقع، وجود او باعث ایجاد آرامش و شادابی در زندگی اطرافیانش می‌شود.
نقاب طرهٔ شبرنگ زیر چهره چه سود؟
که چون ستارهٔ روشن ز زیر می‌تابی
هوش مصنوعی: داشتن پوشش زیبا و فریبنده زیر چهره چه فایده‌ای دارد؟ وقتی که مانند ستاره‌ای درخشان از زیر خود نور می‌افشانی.
دلم ز پستهٔ تنگ تو چون براندیشد
به چهر زرد و دم اشکهای عنابی
هوش مصنوعی: وقتی به چهره زرد و اشک‌های قرمزی که از دلم به خاطر تنگی تو می‌ریزد فکر می‌کنم، احساسی عمیق از درد و ناراحتی در من شکل می‌گیرد.
بقای حسن چو گل چند روز می‌باشد
بکوش تا مگر این چند روز دریابی
هوش مصنوعی: حسنت مانند گل، فقط چند روزی بیشتر دوام نمی‌آورد. تلاش کن تا در این مدت کوتاه، قدر این روزها را بدانی و از آن‌ها بهره‌مند شوی.
کشیده‌ای چو کمان دشمن مرا در بر
مرا ز پیش میفگن چو تیر پرتابی
هوش مصنوعی: تو همچون کمان دشمن من را در آغوش گرفته‌ای، مرا رها نکن و همچنان در مسیر من حضور داشته باش، مثل تیر پرتابی که به هدف می‌رسد.
منت ز تافتن زلف منع می‌کردم
چنان شدی که کنون روی نیز می‌تابی
هوش مصنوعی: من از تو خواهش می‌کردم که موهایت را به هم نتابی، اما حالا آن‌قدر زیبا شده‌ای که چهره‌ات نیز نور می‌افشاند.
بیا، که مردمک چشم اوحدی بی‌تو
به اشک دیده فروشد چو مردم آبی
هوش مصنوعی: بیا، که بدون تو، مردمک چشم اوحدی پر از اشک می‌شود، مانند آب که در کنار مردمک جمع می‌شود.