غزل شمارهٔ ۷۴۱
بر گل از عنبر کمندی بستهای
گرد ماه از مشک بندی بستهای
از لب لعل و دهان تنگ، خوش
شکرش بگشوده، قندی بستهای
از سر زلف پریشان هر نفس
دست و پای مستمندی بستهای
هر دم از بهر شکار خاطری
زین شوخی بر سمندی بستهای
بیدلانی کز تو میجستند کام
چند را کشتی و چندی بستهای
میوهٔ وصلت به ما مشکل رسد
زانکه بر شاخ بلندی بستهای
نیست عیبی گر بسوزانی مرا
که آتشی اندر سپندی بستهای
اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟
چون دل اندر ناپسندی بستهای
تا تو بستی بار تبریز، ای پسر
بر دلم کوه سهندی بستهای
غزل شمارهٔ ۷۴۰: با دگری بر غم من عقد وصال بستهایغزل شمارهٔ ۷۴۲: ای که تیر بیوفایی در کمان پیوستهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر گل از عنبر کمندی بستهای
گرد ماه از مشک بندی بستهای
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و دلنشینی گل اشاره شده که با بوی خوش عنبر و مشک آراسته شده است. کمند عنبر بر گل به نوعی نشاندهنده جذابیت و لطافت آن است و گرد ماه نیز به معنای زیبا و دلربا بودن آن در نظر گرفته شده است. در مجموع، این تصویرسازی به تجلی زیبایی طبیعی و عطر خوش اشاره دارد.
از لب لعل و دهان تنگ، خوش
شکرش بگشوده، قندی بستهای
هوش مصنوعی: از لبهای شیرین و دهان کوچک، به خوبی شکرش را باز کردهاند، مانند قند محکم و بستهای که خوشمزه است.
از سر زلف پریشان هر نفس
دست و پای مستمندی بستهای
هوش مصنوعی: هر بار که به زلف نامنظم تو نگاه میکنم، احساس میکنم که در بند شراب غفلت و مستی اسیر شدهام.
هر دم از بهر شکار خاطری
زین شوخی بر سمندی بستهای
هوش مصنوعی: هر لحظه برای شکار یک فکر، به خاطر این شوخی، بر اسبی افسار زدهای.
بیدلانی کز تو میجستند کام
چند را کشتی و چندی بستهای
هوش مصنوعی: افرادی که به دنبال نیکوای تو بودند، چه آرزوهای زیادی داشتن و چه چیزهای مربوط به تو را به دست آوردند. تو با رفتار و شخصیتت، دلها را پر کردی و آنها را به بند کشیدی.
میوهٔ وصلت به ما مشکل رسد
زانکه بر شاخ بلندی بستهای
هوش مصنوعی: میوهٔ وصال تو به ما نمیرسد، چون بر شاخهای بلند آویزان شدهای.
نیست عیبی گر بسوزانی مرا
که آتشی اندر سپندی بستهای
هوش مصنوعی: اگر من را بسوزانی ایرادی ندارد، چون تو آتشی را در دل اسپند پنهان کردهای.
اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟
چون دل اندر ناپسندی بستهای
هوش مصنوعی: کیست که اوحدی را بعد از این بخواهد، وقتی که دلی را که به ناپسندی وابسته کردهای، نمیتوانی تغییر دهی؟
تا تو بستی بار تبریز، ای پسر
بر دلم کوه سهندی بستهای
هوش مصنوعی: وقتی تو بار سفر را به سمت تبریز بستی، انگار بر دلم کوهی بزرگ و سنگین گذاشتی.