گنجور

غزل شمارهٔ ۷۳۳

ای شهر شگرفان را غیر از تو امیری نه
بی‌یاد تو در عالم ذهنی و ضمیری نه
شهری به مراد تو گردیده مرید، آنگه
این جمله مریدان را جز عشق تو پیری نه
من نامه نبشتن را دربسته میان، لیکن
خود لایق این معنی در شهر دبیری نه
خلقی به خیال تو، مشتاق جمال تو
وز صورت حال تو داننده خبیری نه
جز روی تو در عالم من خوب نمی‌دانم
ای از همه خوبانت مثلی و نظیری نه
تا غمزهٔ شوخت را دیدم، ز دلم دایم
خون می‌چکد و در وی پیکانی و تیری نه
گشت اوحدی از مهرت خشنود به درویشی
وانگاه به غیر از تو رویش به امیری نه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شهر شگرفان را غیر از تو امیری نه
بی‌یاد تو در عالم ذهنی و ضمیری نه
هوش مصنوعی: ای شهر شگفتی‌ها، غیر از تو هیچ امیری وجود ندارد و بدون یاد تو، هیچ اثری در ذهن و ضمیر من نیست.
شهری به مراد تو گردیده مرید، آنگه
این جمله مریدان را جز عشق تو پیری نه
هوش مصنوعی: شهر به خواسته تو تبدیل شده و حالا همه این مریدان جز عشق تو، چیز دیگری را نمی‌شناسند.
من نامه نبشتن را دربسته میان، لیکن
خود لایق این معنی در شهر دبیری نه
هوش مصنوعی: من نوشتن نامه را در حالی که خودم در سختی هستم، ترک کرده‌ام، اما در واقع لایق این معنا نیستم که در شهر علم و دانش جایی داشته باشم.
خلقی به خیال تو، مشتاق جمال تو
وز صورت حال تو داننده خبیری نه
هوش مصنوعی: مردمی به خاطر تصور تو، خواهان زیبایی تو هستند و فقط کسی که از وضعیت تو آگاه است، از این امر باخبر است.
جز روی تو در عالم من خوب نمی‌دانم
ای از همه خوبانت مثلی و نظیری نه
هوش مصنوعی: جز چهرهٔ تو، هیچ چیز خوبی در این دنیا نمی‌شناسم، ای که از میان تمام خوبان، هیچ کس به اندازهٔ تو نیست و شبیهی برایت نمی‌توان یافت.
تا غمزهٔ شوخت را دیدم، ز دلم دایم
خون می‌چکد و در وی پیکانی و تیری نه
هوش مصنوعی: زمانی که شاهد بازیگوشی و زیبایی او شدم، دلم پیوسته پر از درد و غم شد و احساس می‌کنم که در وجود او، قدرت و تاثیر فوق‌العاده‌ای نهفته است.
گشت اوحدی از مهرت خشنود به درویشی
وانگاه به غیر از تو رویش به امیری نه
هوش مصنوعی: اوحدی تحت تاثیر محبت و مهرت به رضایت رسید و به زندگی ساده درویشی قناعت کرد، اما در عوض هیچ کس را جز تو شایسته مقام و امیری ندانست.