گنجور

غزل شمارهٔ ۷۳۱

بسیار دشمنست مرا و تو دوست نه
با دوستان خویشتن اینها نکوست؟ نه
من سال و ماه در سخن و گفت و گوی تو
وانگه تو با کسی که درین گفت و گوست نه
با من هزار تندی و تیزی نموده‌ای
گفتم به هیچ کس که: فلان تندخوست؟ نه
ای عاشقان موی تو افزون ز موی سر
زیشان چو من ز مویه کسی همچو موست؟ نه
خلقی به بوی زلف تو از خویش رفته‌اند
کس را وقوف هست که آن خود چه بوست؟ نه
گویند: ترک او کن و یاری دگر بگیر
اندر جهان حسن کسی مثل اوست؟ نه
ای قیمتی چو جان بر ما خاک کوی تو
ما را بر تو قیمت آن خاک کوست؟ نه
شهری به آرزوی تو از جان برآمدند
کس را برآمدی ز تو جز آرزوست؟ نه
با اوحدی طریق جدایی گرفته‌ای
ای پاردوست بوده و امسال دوست نه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسیار دشمنست مرا و تو دوست نه
با دوستان خویشتن اینها نکوست؟ نه
هوش مصنوعی: من دشمنان زیادی دارم و تو هم با دوستانت دوستی نمی‌کنی. آیا این درست است؟ نه.
من سال و ماه در سخن و گفت و گوی تو
وانگه تو با کسی که درین گفت و گوست نه
هوش مصنوعی: در کلام و گفت‌وگوی تو، من تنها به سال و ماه می‌پردازم، اما تو با کسی که در این گفت‌وگو است، ارتباطی نداری.
با من هزار تندی و تیزی نموده‌ای
گفتم به هیچ کس که: فلان تندخوست؟ نه
هوش مصنوعی: تو با من خیلی تند و تیز برخورد کردی، ولی من هیچ‌وقت به کسی نگفتم که تو همین‌طور بی‌ادبی.
ای عاشقان موی تو افزون ز موی سر
زیشان چو من ز مویه کسی همچو موست؟ نه
هوش مصنوعی: ای عاشقان، موی تو برای من بیشتر از موی سر دیگران ارزش دارد. آیا مانند من کسی دیگر وجود دارد که برای موی تو اینقدر ارزش قائل باشد؟ نه، هیچ کس.
خلقی به بوی زلف تو از خویش رفته‌اند
کس را وقوف هست که آن خود چه بوست؟ نه
هوش مصنوعی: افرادی به خاطر بوی زلف تو به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و از خود بی‌خود شده‌اند. آیا کسی هست که بداند این حالت خودشان چه احساسی است؟
گویند: ترک او کن و یاری دگر بگیر
اندر جهان حسن کسی مثل اوست؟ نه
هوش مصنوعی: می‌گویند: او را رها کن و به سراغ کسی دیگر برو. اما در این دنیا آیا کسی را می‌توان یافت که Beauty او شبیه باشد؟ نه.
ای قیمتی چو جان بر ما خاک کوی تو
ما را بر تو قیمت آن خاک کوست؟ نه
هوش مصنوعی: ای ارزشمند مانند جان، ما برای تو به اندازه خاک کوی تو ارزش قائل هستیم، آیا این خاک برای تو ارزشی ندارد؟ نه.
شهری به آرزوی تو از جان برآمدند
کس را برآمدی ز تو جز آرزوست؟ نه
هوش مصنوعی: شهری برای به دست آوردن آرزوی تو جان خود را فدای کرد. آیا کسی به جز خودت آرزویی دارد؟ نه.
با اوحدی طریق جدایی گرفته‌ای
ای پاردوست بوده و امسال دوست نه
هوش مصنوعی: تو از اوحدی دوری گزیده‌ای، ای دوست! در حالی که امسال، چیزی جز دوستی با تو نمی‌خواهم.