گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۹

نوای عشق بلبل را دلی باید بلا دیده
ز سوز و آه خود بسیار سرد و گرم‌ها دیده
طریق جان‌گذاری را ز راه شوق واجسته
رموز عشق بازی را ز روی مهر وادیده
دل خود را بچین زلف خوبان چگل بسته
سر خود را بزیر پای ترکان سرا دیده
ز خوبان دیده داغ هجر و دیگرشان دعا گفته
ز ترکان خورده تیغ جور و باز از خود جفا دیده
بخورده چشم خود را خون و جان را تازگی داده
بکشته نفس خود را زار و تن را در عزا دیده
چو خوبان پرده برگیرند، جان خود فداکرده
دگر چون رخ بپوشانند ترک خود روا دیده
چو عیاران و سربازان میان خاک و خون صدپی
سعادت را دعا گفته، سلامت را قفا دیده
ز پیش سیر چشمان پرس سر این حکایت را
که مشکل داند این معنی فقیه هیچ نادیده
بسان اوحدی خواری به راه عشق این خوبان
زبونی جورکش خواهند و مسکینی بلا دیده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوای عشق بلبل را دلی باید بلا دیده
ز سوز و آه خود بسیار سرد و گرم‌ها دیده
هوش مصنوعی: برای آنکه بتوانی صدای عشق بلبل را درک کنی، باید دلی داشته باشی که تجربه‌های سخت و دردناک زیادی را از سر گذرانده باشد و احساسات مختلفی را در دل چکش کرده باشد.
طریق جان‌گذاری را ز راه شوق واجسته
رموز عشق بازی را ز روی مهر وادیده
هوش مصنوعی: روش‌های جان‌باختن را از روی عشق و شوق فراگرفته‌ام و رازهای عشق را به خاطر محبت درک کرده‌ام.
دل خود را بچین زلف خوبان چگل بسته
سر خود را بزیر پای ترکان سرا دیده
هوش مصنوعی: دل‌خود را از عشق و زیبایی‌های خوبان پر کن و سر خود را پایین نگه‌دار، زیرا برتری و زیبایی طرز رفتار ترک‌ها آنچنان است که باید به آن توجه کرد.
ز خوبان دیده داغ هجر و دیگرشان دعا گفته
ز ترکان خورده تیغ جور و باز از خود جفا دیده
هوش مصنوعی: چشمانم در فراق خوبان پر از درد است و دیگران از من درخواست می‌کنند. از دست ترک‌ها ظلم و ستم دیده‌ام و دوباره از خودم گزند و زخم خورده‌ام.
بخورده چشم خود را خون و جان را تازگی داده
بکشته نفس خود را زار و تن را در عزا دیده
هوش مصنوعی: چشمش را خونی کرده و جانش را تازه کرده، نفسش را به حال زار درآورده و بدنش را در حال عزا دیده است.
چو خوبان پرده برگیرند، جان خود فداکرده
دگر چون رخ بپوشانند ترک خود روا دیده
هوش مصنوعی: وقتی زیبارویان پرده‌ را کنار می‌زنند و جمال خود را نمایان می‌کنند، انسان می‌خواهد جانش را فدای آن‌ها کند، اما وقتی دوباره صورت خود را می‌پوشانند، دل را رها می‌کند و این را نمی‌پسندد.
چو عیاران و سربازان میان خاک و خون صدپی
سعادت را دعا گفته، سلامت را قفا دیده
هوش مصنوعی: در میان جنگ و خونریزی، مانند جنگجویان و قهرمانان، عده‌ای با دعا کردن برای خوشبختی و امید به روزهای بهتر، سلامتی و جان خود را در میان خطرات جست‌وجو می‌کنند.
ز پیش سیر چشمان پرس سر این حکایت را
که مشکل داند این معنی فقیه هیچ نادیده
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به چشمان سیر و پرسشگر اشاره دارد که داستانی را می‌دانند. اما در عین حال، این معنی و حکایت برای کسی که فقیه و عالم است نیز قابل درک نیست و در واقع او از آن غافل است. در کل، این بیت به دقت و عمیق بودن مفهوم‌ها اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که گاهی شناخت واقعی چیزها دشوار است.
بسان اوحدی خواری به راه عشق این خوبان
زبونی جورکش خواهند و مسکینی بلا دیده
هوش مصنوعی: مانند اوحدی، در مسیر عشق این نیکان، افرادی که دچار زبانی و مسکنت هستند، محکوم به ذلت و زبونی خواهند شد.