گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۴

کیست دگر باره این؟ بر لب بام آمده
روی چو صبحش در آن زلف چو شام آمده
بر همه ارباب عشق حاکم و والی شده
در همه اسباب حسن چست و تمام آمده
یاور ما نیست چرخ، همدم ما نیست بخت
ور نه چرا بگذرد صید به دام آمده؟
گویی: از آشوب او هیچ توانیم دید
ما به سلامت شده، او به سلام آمده؟
سینه ز خونریز او سخت حذر می‌کند
زانکه جوانست و مست، در پی نام آمده
گر چه ز هجران او درد سری کم نبود
کام دل خود ندید جان به کام آمده
مهرهٔ ششدر شدست، آه! که در دست خود
نقش موافق نداد نرد مدام آمده
با همه تندی و جوش در عجبم من که چون
سخت لگامی نکرد توسن رام آمده؟
بید، که بالا گرفت منصب او در چمن
گو که: تماشا کند سرو به بام آمده
با همه تلخی که کرد، در صفت و شان او
از نفس اوحدی شهد کلام آمده

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کیست دگر باره این؟ بر لب بام آمده
روی چو صبحش در آن زلف چو شام آمده
هوش مصنوعی: کیست که دوباره در اینجا آمده؟ بر لبه بام نشسته و چهره‌اش مانند صبح است، درحالی‌که زلف‌هایش به زیبایی همچون شب می‌درخشد.
بر همه ارباب عشق حاکم و والی شده
در همه اسباب حسن چست و تمام آمده
هوش مصنوعی: عشق به همه ستم‌گران و صاحب‌اختیاران تسلط پیدا کرده و در تمام جنبه‌های زیبایی، فعال و کامل شده است.
یاور ما نیست چرخ، همدم ما نیست بخت
ور نه چرا بگذرد صید به دام آمده؟
هوش مصنوعی: آسمان حامی ما نیست و بخت نیز همراه ما نیست؛ پس چرا باید چیزی که ما درخواست کرده‌ایم بدون زحمت به ما برسد؟
گویی: از آشوب او هیچ توانیم دید
ما به سلامت شده، او به سلام آمده؟
هوش مصنوعی: گویی ما از این همه آشفتگی چیزی نمی‌بینیم، حال ما خوب شده و او هم به سلامتی رسیده است؟
سینه ز خونریز او سخت حذر می‌کند
زانکه جوانست و مست، در پی نام آمده
هوش مصنوعی: سینه از خونریزی او به شدت احتیاط می‌کند، زیرا جوان و سرمست است و به دنبال نام و شهرت آمده است.
گر چه ز هجران او درد سری کم نبود
کام دل خود ندید جان به کام آمده
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دوری او باعث درد و رنج بسیاری شد، اما نتوانستم به آرزوی خود دست یابم و همچنان جانم در آرامش نیست.
مهرهٔ ششدر شدست، آه! که در دست خود
نقش موافق نداد نرد مدام آمده
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی در بازی شطرنج یا به طور کلی در زندگی اشاره دارد که فرد در تلاش است تا با شرایط و وضعیت موجود هماهنگ شود، اما به نظر می‌رسد که تلاش‌های او نتیجه‌ای نمی‌دهد و به صورت مداوم با موانع رو به رو می‌شود. احساس ناامیدی و ناکامی در مورد عدم تطابق او با آنچه که می‌خواسته، در این بیت کاملاً مشهود است.
با همه تندی و جوش در عجبم من که چون
سخت لگامی نکرد توسن رام آمده؟
هوش مصنوعی: در حالی که بسیار شدید و پرشور هستم، تعجب می‌کنم که چگونه این اسب رام شده است، بدون اینکه لگام سختی بر آن زده باشند؟
بید، که بالا گرفت منصب او در چمن
گو که: تماشا کند سرو به بام آمده
هوش مصنوعی: بید که در باغ، مقام و جایگاهش افزایش یافته، به دیگران بگو که سرو (درخت زیبا) به بالای خود رسیده و هم‌اکنون در حال تماشا و خودنمایی است.
با همه تلخی که کرد، در صفت و شان او
از نفس اوحدی شهد کلام آمده
هوش مصنوعی: با وجود تمام تلخی‌هایی که دارد، صفات و ویژگی‌های او از عمق وجودش مانند عسل است.