غزل شمارهٔ ۶۹۵
روی زیبا نتوان داشت نهان پیوسته
خاصه رویت که به روحست و روان پیوسته
زلف از دست بدادیم و ز دل خون بچکید
گویی آن زلف رگی بود به جان پیوسته
آبم از دیده روانست و خیال قد او
همچو سرویست در آن آب روان پیوسته
ابروان همچو کمان داری و مژگان چون تیر
وز پی عربده تیرت به کمان پیوسته
بار دیگر بگزند دل ما میکوشی
ای به رغم دل ما در دگران پیوسته
در شگرفان حرکاتیست که آتش خوانند
در تو آن هست و دو صد فتنه به آن پیوسته
اوحدی نام بر آورد به نیکو سخنی
تا که نام تو شد او را به زبان پیوسته
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی زیبا نتوان داشت نهان پیوسته
خاصه رویت که به روحست و روان پیوسته
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا را نمیتوان پنهان کرد، بهویژه چهرهی تو که رابطهای عمیق با روح و روان دارد.
زلف از دست بدادیم و ز دل خون بچکید
گویی آن زلف رگی بود به جان پیوسته
هوش مصنوعی: موهایم را از دست دادم و از دل خون گریستم، گویی آن موها رگی بودند که به جانم پیوسته بودند.
آبم از دیده روانست و خیال قد او
همچو سرویست در آن آب روان پیوسته
هوش مصنوعی: چشمهای من مانند جوی آب پر از اشک است و به یاد قد بلند او، همواره در آن آب جاری، تصویری از او را میبینم.
ابروان همچو کمان داری و مژگان چون تیر
وز پی عربده تیرت به کمان پیوسته
هوش مصنوعی: ابروان تو مانند کمان زیباست و مژگان همچون تیر. به خاطر زیبایی تو، تیر نگاهت به کمان ابروانت متصل شده است.
بار دیگر بگزند دل ما میکوشی
ای به رغم دل ما در دگران پیوسته
هوش مصنوعی: دوباره دل ما را اذیت میکنی، ای کسی که علیرغم خواست دل ما، با دیگران در ارتباطی.
در شگرفان حرکاتیست که آتش خوانند
در تو آن هست و دو صد فتنه به آن پیوسته
هوش مصنوعی: در افرادی خاص، حرکاتی وجود دارد که به نوعی آتش نامیده میشود و این آتش در وجود توست و با آن، دو صد مشکل و چالش مرتبط است.
اوحدی نام بر آورد به نیکو سخنی
تا که نام تو شد او را به زبان پیوسته
هوش مصنوعی: اوحدی با بیان زیبا و نیکو نامش را بر زبانها آورد، تا جایی که نام تو همیشه به یاد او میماند.