غزل شمارهٔ ۶۷۶
گر چه زان ما گشتی، سر ما چه دانی تو؟
ورچه مات میخوانیم، این دعا چه دانی تو؟
چون ز خود نشد خالی هیچ نفس خودبینت
از خدا سفر کردن، در خدا چه دانی تو؟
شب چو خفته میباشی تا به روز در خلوت
گر هدر شودخونی، یا هبا چه دانی تو؟
ای که مرد معنی را زیر خرقه میجویی
آن کلاه داران را در قبا چه دانی تو؟
«ها» و «هو» که در حالت میزنی و او ناید
چون ندیدهای او را «هو» و «ها» چه دانی تو؟
هفت عضو سرکش را زیر پای ناکرده
آسمان هفتم را زیر پا چه دانی تو؟
جز رضای خود چیزی چون نجستهای هرگز
از سخط کجا ترسی؟ یا رضا چه دانی تو؟
گفتی: آشنا گشتم با خدای در معنی
ای ز عقل بیگانه، آشنا چه دانی تو؟
اوحدی صفت با او هر چه گفتی آن بشنو
لیکن اندرین گنبد این صدا چه دانی تو؟
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چه زان ما گشتی، سر ما چه دانی تو؟
ورچه مات میخوانیم، این دعا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: هرچند تو از ما فاصله گرفتهای، اما هنوز هم نمیدانی که حال ما چگونه است. حتی اگر به حالت گیجی و شگفتی نگاه کنی، نمیتوانی معنای دعای ما را بفهمی.
چون ز خود نشد خالی هیچ نفس خودبینت
از خدا سفر کردن، در خدا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو از خودت خالی نمیشوی و به هیچوجه نمیتوانی خود را فراموش کنی، چگونه میتوانی از خداوند فاصله بگیری و در این حالت چه چیزهایی از خدا میدانی؟
شب چو خفته میباشی تا به روز در خلوت
گر هدر شودخونی، یا هبا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: وقتی که شب، در آرامش خوابیدهای، شاید در طول شب در تنهایی چیزی از دست برود یا بیفایده شود. تو چه میدانی؟
ای که مرد معنی را زیر خرقه میجویی
آن کلاه داران را در قبا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در تلاش هستی تا عمق معنای واقعی را در زیر ظاهر و نشانهها پیدا کنی، آیا میدانی که کسانی که در لباسهای رسمی و شیک هستند، در واقع چه چیزهایی را در درون خود دارند؟
«ها» و «هو» که در حالت میزنی و او ناید
چون ندیدهای او را «هو» و «ها» چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: وقتی به نام «ها» و «هو» اشاره میکنی و او را نمیبینی، چگونه میتوانی درباره «هو» و «ها» چیزی بدانی؟
هفت عضو سرکش را زیر پای ناکرده
آسمان هفتم را زیر پا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: هفت عضو سرکش، اشاره به اعضای بدن انسان دارد که در برابر محدودیتها و قوانین سرکش و آزاد هستند. وقتی میگوید "زیر پای ناکرده" به این معناست که این اعضای بدن ممکن است از اهمیت و ارزش واقعی خود آگاه نباشند. همچنین، آسمان هفتم به مقام و جایگاه والای معنوی و روحانی اشاره دارد، که درک آن برای فردی که در دنیای مادی است، دشوار است. بنابراین، تصویر کلی این است که انسان در تلاش است تا معنا و عمق واقعی وجود خود و جایگاهش در عالم را بفهمد، در حالی که ممکن است از بسیاری از چیزها غافل باشد.
جز رضای خود چیزی چون نجستهای هرگز
از سخط کجا ترسی؟ یا رضا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: تو هیچگاه چیزی جز رضای خدا را تجربه نکردهای، پس از عذاب او چگونه میتوانی بترسی؟ یا اصلاً از کجا میدانی که رضا چیست؟
گفتی: آشنا گشتم با خدای در معنی
ای ز عقل بیگانه، آشنا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: تو گفتی که با خدای آشنا شدم و معنی آن را فهمیدم، اما نمیدانی که آشنایی با چنین مفهومی فراتر از عقل و درک معمولی است.
اوحدی صفت با او هر چه گفتی آن بشنو
لیکن اندرین گنبد این صدا چه دانی تو؟
هوش مصنوعی: اگر با اوحدی صحبت کنی، هر چه بگویی، او آن را میشنود و درک میکند. اما در این دنیای پیچیده و گسترده، تو چگونه میتوانی بفهمی که این صدا به چه معنی است؟