غزل شمارهٔ ۶۶۳
گر چه امید ندارم که: شوم شاد از تو
نتوانم که زمانی نکنم یاد از تو
گفته بودی که: به فریاد تو روزی برسم
کی به فریاد رسی؟ ای همه فریاد از تو
دانم این قصه به خسرو برسد هم روزی
که: تو شیرینی و شهری شده فرهاد از تو
اگر امشب سر آن زلف به من دادی، نیک
ورنه فردا من و پای علم و داد از تو
گر تو، ای طرفهٔ شیراز، چنین خواهی کرد
برسد فتنه به تبریز و به بغداد از تو
دوش گفتی: به دلت در زنم آتش روزی
چه دل؟ ای خرمن دلها شده بر باد از تو
دل ما را غم هجر تو ز بنیاد بکند
خود ندیدیم چنین کار به بنیاد از تو
اوحدی را مکن از بند خود آزاد، که او
بندهای نیست که داند شدن آزاد از تو
غزل شمارهٔ ۶۶۲: تا فاش گشت ذکر دهان چو قند توغزل شمارهٔ ۶۶۴: درین لشکر، که میبینی، سواری نیست غیر از تو
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چه امید ندارم که: شوم شاد از تو
نتوانم که زمانی نکنم یاد از تو
هوش مصنوعی: هرچند که از تو خوشحال شدن را امیدی ندارم، اما نمیتوانم زمانی را صرف یاد نکردن از تو بکنم.
گفته بودی که: به فریاد تو روزی برسم
کی به فریاد رسی؟ ای همه فریاد از تو
هوش مصنوعی: گفته بودی که روزی به کمک تو میرسم، اما اکنون میپرسم کی میخواهی به فریاد من برسی؟ تو خودت همهجا فریاد زدی.
دانم این قصه به خسرو برسد هم روزی
که: تو شیرینی و شهری شده فرهاد از تو
هوش مصنوعی: میدانم که این داستان به خسرو خواهد رسید، زمانی که تو به عنوان شیرین و شهریار شناخته شوی و فرهاد به خاطر تو جان دهد.
اگر امشب سر آن زلف به من دادی، نیک
ورنه فردا من و پای علم و داد از تو
هوش مصنوعی: اگر امشب با ناز و زیبایی خود مرا ببینی و لطف کنی، که خوب است؛ وگرنه فردا من با حق و حقیقت از تو دفاع میکنم.
گر تو، ای طرفهٔ شیراز، چنین خواهی کرد
برسد فتنه به تبریز و به بغداد از تو
هوش مصنوعی: اگر تو، ای زیبای شیراز، این گونه ادامه بدهی، فتنه و آشوب به تبریز و بغداد خواهد رسید، و این موضوع از جانب توست.
دوش گفتی: به دلت در زنم آتش روزی
چه دل؟ ای خرمن دلها شده بر باد از تو
هوش مصنوعی: دیروز به من گفتی که به دل تو آتش بزنم، اما چه دلی؟ تو که دلهای دیگران را به باد دادهای.
دل ما را غم هجر تو ز بنیاد بکند
خود ندیدیم چنین کار به بنیاد از تو
هوش مصنوعی: غم دوری تو دل ما را به شدت ویران کرد و تا به حال چنین کاری را از کسی ندیده بودیم.
اوحدی را مکن از بند خود آزاد، که او
بندهای نیست که داند شدن آزاد از تو
هوش مصنوعی: اوحدی را رها نکنید، چون او نمیداند که آزادی چه معنایی دارد و نمیتواند از بند شما آزاد باشد.