گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۶

در صدد هلاک من شیوهٔ چشم مست تو
مرد کشی و سرکشی عادت زلف پست تو
غیرت دل نشاندم بر سر آتشی دگر
هر نفسی که بنگرم با دگری نشست تو
هر سر مویت، ای پسر، دست گرفته خاطری
در عجبم که: چون بود از همه باز رست تو؟
مست توام، چه می‌دهی باده به دست مست خود؟
بوسه بده، که نشکند باده خمار مست تو
تا به کنون اگر سرم داشت هوای دیگری
دست بیار، تا از آن توبه کنم به دست تو
با همه زیرکی، نگر: صید تو گشت اوحدی
ور تو تویی، در اوفتد پنجه ازو به شست تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در صدد هلاک من شیوهٔ چشم مست تو
مرد کشی و سرکشی عادت زلف پست تو
هوش مصنوعی: چشم‌های تو که مست و زیباست، مرا در خطر نابودی قرار می‌دهد و عادت‌های خیره‌کننده‌ی موهای تو به حالت بی‌نظمی، من را به شدتی کشانده که نمی‌توانم خود را کنترل کنم.
غیرت دل نشاندم بر سر آتشی دگر
هر نفسی که بنگرم با دگری نشست تو
هوش مصنوعی: غیرت من باعث شده که در آتش عشق بسوزم و هر بار که به اطراف نگاه می‌کنم، می‌بینم که معشوقم با کس دیگری است.
هر سر مویت، ای پسر، دست گرفته خاطری
در عجبم که: چون بود از همه باز رست تو؟
هوش مصنوعی: هر تار موی تو، ای پسر، به دقت و توجه در دست گرفته شده است. من در حیرت هستم که چگونه تو از همه رنج‌ها و مشکلات رهایی یافته‌ای؟
مست توام، چه می‌دهی باده به دست مست خود؟
بوسه بده، که نشکند باده خمار مست تو
هوش مصنوعی: من به حال مستی درآمده‌ام، چه فایده‌ای دارد که برای خودت شراب بیاوری؟ فقط یک بوسه بده، که با آن باده‌ام بماند و آرام نگیرد.
تا به کنون اگر سرم داشت هوای دیگری
دست بیار، تا از آن توبه کنم به دست تو
هوش مصنوعی: تا به حال اگر در دل من آرزوی دیگری وجود داشته، تو می‌توانی آن را در دست بگیری تا من از آن دست بکشم و به تو وفادار بمانم.
با همه زیرکی، نگر: صید تو گشت اوحدی
ور تو تویی، در اوفتد پنجه ازو به شست تو
هوش مصنوعی: با تمام هوشیاری‌ات، توجه کن: شکار تو به دست اوحدی افتاد و اگر تو خود را در آن بیابی، او در دست‌های تو گرفتار خواهد شد.

حاشیه ها

برای درست بودن ردیف ابیات باید در پایان بیت دوم به جای "او" کلمه ی "تو"قرار بگیرد.