غزل شمارهٔ ۶۵۵
دل فراق روی جانان بر نتابد بیش ازین
سینه داغ هجر آنان بر نتابد بیش ازین
با چنین تلخی، که طبع ما کشید از دست هجر
شور این شیرین زبانان بر نتابد بیش ازین
پیر گشتم، ایدل، از خوبان حذر میکن، که پیر
قوت دست جوانان بر نتابد بیش ازین
مهربانا، گر توانی رحم کن بر کار ما
زانکه کار ناتوانان بر نتابد بیش ازین
چند راند چون سگان ما را رقیب از کوی تو؟
گرگ با چوب شبانان بر نتابد بیش ازین
اوحدی، این گریه کمتر کن، که خاک کوی دوست
آب چشم مهربانان برنتابد بیش ازین
طبع یار نازنین در خواب نوشین سحر
نالهٔ فریاد خوانان برنتابد بیش ازین
غزل شمارهٔ ۶۵۴: از بند زلفش پای ما مشکل گشاید بعد ازینغزل شمارهٔ ۶۵۶: در صدد هلاک من شیوهٔ چشم مست تو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل فراق روی جانان بر نتابد بیش ازین
سینه داغ هجر آنان بر نتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: در دوری و جدایی از معشوق، دیگر نمیتوانم این درد و آتش دل را تحمل کنم؛ دیگر توان این انتظار و غم را ندارم.
با چنین تلخی، که طبع ما کشید از دست هجر
شور این شیرین زبانان بر نتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: با این بینهایت تلخی که از دوری و جدایی این شیرینزبانان متحمل شدهایم، دیگر تحمل نکردن بیشتر از این ممکن نیست.
پیر گشتم، ایدل، از خوبان حذر میکن، که پیر
قوت دست جوانان بر نتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: با گذشت زمان و بالا رفتن سن، به تو دوستانه میگویم که از دختران زیبا دوری کن، زیرا قدرت و توان جوانان دیگر بر من قابل تحمل نیست.
مهربانا، گر توانی رحم کن بر کار ما
زانکه کار ناتوانان بر نتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: ای مهربان، اگر میتوانی بر ما رحم کن، چرا که توان ناتوانان بیشتر از این تحمل نمیکند.
چند راند چون سگان ما را رقیب از کوی تو؟
گرگ با چوب شبانان بر نتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: چند بار باید مانند سگها رقابت کنیم تا به کوی تو برسیم؟ دیگر گرگها با چوب چوپانها را نمیتوانند تحمل کنند.
اوحدی، این گریه کمتر کن، که خاک کوی دوست
آب چشم مهربانان برنتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: ای اوحدی، کمی از گریهات بکاه، زیرا خاک سرزمین دوست نمیتواند بیش از این اشکهای مهربانان را برتابد.
طبع یار نازنین در خواب نوشین سحر
نالهٔ فریاد خوانان برنتابد بیش ازین
هوش مصنوعی: دل یار عزیز در شب زیبا و شیرین آرامش نمیتواند صدای فریاد را تحمل کند، پس دیگر بیشتر از این نمیتوانم ناله کنم.