غزل شمارهٔ ۶۵۴
از بند زلفش پای ما مشکل گشاید بعد ازین
چشمی که بیند غیر او ما را نشاید بعد ازین
دل را چو با دیدار او پیوند و پیمان تازه شد
در چشم ما جز روی او بازی نماید بعد ازین
خود را چو دادیم آگهی از ذوق حلوای لبش
لذت نیابد کام ما، گر شهد خاید بعد ازین
در دستگاه چرخ اگر اندوه و محنت کم شود
از پیش ما گو: خرج کن چندان که باید بعد ازین
بس فتنه زایید آسمان، در دور چشم مست او
از روزگار بیوفا تا خود چه زاید بعد ازین
با زلف آن دلدار چون باد صبا گستاخ شد
یا عنبر افشاند هوا، یا مشک ساید بعد ازین
ای یار نیکوکار، تو تدبیر کار خویش کن
کز ما به جز سودای او کاری نیاید بعد ازین
تا این زمان گر نطق ما تقصیر کرد اندر سخن
بر یاد آن شیرین دهان شیرین سراید بعد ازین
گو: آزمایش را ببر گردی ز خاک اوحدی
گر در جهان آشفتهای عشق آزماید بعد ازین
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بند زلفش پای ما مشکل گشاید بعد ازین
چشمی که بیند غیر او ما را نشاید بعد ازین
هوش مصنوعی: بند زلف او باعث آزادی ما میشود و از این پس چشمی که جز او کسی را ببیند، شایسته نیست.
دل را چو با دیدار او پیوند و پیمان تازه شد
در چشم ما جز روی او بازی نماید بعد ازین
هوش مصنوعی: وقتی دل ما با دیدن او پیوند و تعهد جدیدی پیدا کرد، از این پس در چشمهای ما فقط چهره اوست که جلوهگر خواهد شد.
خود را چو دادیم آگهی از ذوق حلوای لبش
لذت نیابد کام ما، گر شهد خاید بعد ازین
هوش مصنوعی: وقتی که خود را در اختیار عشق او قرار دادیم و از لذت حرفهای شیرینش باخبر شدیم، دیگر دلمان خوش نمیشود، حتی اگر بعد از این غیر از او چیزهای خوشمزهتری به دست بیاوریم.
در دستگاه چرخ اگر اندوه و محنت کم شود
از پیش ما گو: خرج کن چندان که باید بعد ازین
هوش مصنوعی: اگر در زندگی سختی و مشکلات کم شود، بگو که هر چه لازم است هزینه کن، چون بعد از این دیگر فرصت بهتری نخواهی داشت.
بس فتنه زایید آسمان، در دور چشم مست او
از روزگار بیوفا تا خود چه زاید بعد ازین
هوش مصنوعی: آسمان سرشار از آشوب است و این آشفتگی در چشمان عاشق او دیده میشود. از زمانهای که به ما وفا نکرد، نمیدانیم بعد از این چه چالشها و مشکلاتی پیش خواهد آمد.
با زلف آن دلدار چون باد صبا گستاخ شد
یا عنبر افشاند هوا، یا مشک ساید بعد ازین
هوش مصنوعی: با موهای آن محبوب، مانند نسیم صبحگاهی بیپروا شدم. یا بوی خوش عطر در فضا پیچیده، یا بوی مشک که بعد از این خواهد آمد.
ای یار نیکوکار، تو تدبیر کار خویش کن
کز ما به جز سودای او کاری نیاید بعد ازین
هوش مصنوعی: ای دوست نیکو، خودت برای کارهایت برنامهریزی کن، زیرا از ما جز عشق او کاری برنمیآید.
تا این زمان گر نطق ما تقصیر کرد اندر سخن
بر یاد آن شیرین دهان شیرین سراید بعد ازین
هوش مصنوعی: تا به حال اگر سخن ما در بیان کمکاری کرده و نتوانسته لذتبخش باشد، از این پس به یاد آن دهان شیرین، به زیبایی سخن خواهیم گفت.
گو: آزمایش را ببر گردی ز خاک اوحدی
گر در جهان آشفتهای عشق آزماید بعد ازین
هوش مصنوعی: بگو: برای آزمایش، به گرد خاک اوحدی برو و ببین که اگر در این دنیای پرآشوبی، عشق بتواند بعد از این خود را ثابت کند.