گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۷

چشمم کنار دجله شد، جز یاد بغدادم مکن
چون این هوس دارد دلم، از دیگری یادم مکن
بر جان شیرینم ببخش، ای خسرو خوبان چین
آشفته بر کوه و کمر مانند فرهادم مکن
در جوشم از سودای تو،آبی بزن بر آتشم
خاموشم از غوغای تو، چون خاک بر بادم مکن
در سینهٔ من می‌نهد مهر تو بنیاد، ای پری
از کینه بنیادم مکن، بر سینه بیدادم مکن
افتادن اندر بند تو بهتر ز آزادی مرا
چندان که من باشم، بتا، زین بند آزادم مکن
گر سست گیرم عهد تو، از هجر خود داغم بنه
ور سخت گویم با غمت، از وصل خود شادم مکن
بازم زبان اوحدی، هر چند پندی می‌دهد
گر گوش دارم سوی او، گوشی به فریادم مکن

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشمم کنار دجله شد، جز یاد بغدادم مکن
چون این هوس دارد دلم، از دیگری یادم مکن
هوش مصنوعی: چشمانم به کنار رود دجله خیره شده، فقط یاد بغداد را در ذهنم داشته باش. زیرا دلم فقط به همین یاد اشتياق دارد و به هیچ یاد دیگری فکر نکن.
بر جان شیرینم ببخش، ای خسرو خوبان چین
آشفته بر کوه و کمر مانند فرهادم مکن
هوش مصنوعی: ای خسرو زیبا، بر جان شیرینم رحم کن. من مثل فرهاد، در دل کوه و گردن به درد افتاده‌ام و در حالت آشفتگی قرار دارم.
در جوشم از سودای تو،آبی بزن بر آتشم
خاموشم از غوغای تو، چون خاک بر بادم مکن
هوش مصنوعی: من از آرزوی تو در حال جوش و خروش هستم، لطفاً با آبی که بر آتش من می‌زنی، آن را خاموش کن. نگذار من مانند خاکی که به باد می‌رود، پراکنده شوم.
در سینهٔ من می‌نهد مهر تو بنیاد، ای پری
از کینه بنیادم مکن، بر سینه بیدادم مکن
هوش مصنوعی: مهر تو را در دل من قرار می‌دهی، ای فرشته، از کینه و دشمنی‌ات بپرهیز، مرا با درد و رنج خود آزار مده.
افتادن اندر بند تو بهتر ز آزادی مرا
چندان که من باشم، بتا، زین بند آزادم مکن
هوش مصنوعی: افتادن در دام عشق تو برایم بهتر از آزادی است، زیرا من اگرچه در بند تو هستم، از این بند رهایم نکن.
گر سست گیرم عهد تو، از هجر خود داغم بنه
ور سخت گویم با غمت، از وصل خود شادم مکن
هوش مصنوعی: اگر من در نگه‌داشتن عهد و پیمان تو سست باشم، من را به خاطر دوری‌ات نرنجان. و اگر با غم و اندوه تو با شدت صحبت کنم، مرا از شادی وصل و ارتباط‌مان محروم نکن.
بازم زبان اوحدی، هر چند پندی می‌دهد
گر گوش دارم سوی او، گوشی به فریادم مکن
هوش مصنوعی: با تمام پندهایی که اوحدی می‌دهد، هنوز هم اگر به او گوش بدهم، بی‌صدا نکنید که من به گرمی فریاد می‌زنم.