غزل شمارهٔ ۶۱۴
تا به کی این بستن و بگسیختن؟
سیر نگشتی تو ز خون ریختن؟
چیست چنین مست شدن وانگهی
با من بیچاره بر آویختن؟
بر لب بدخواه زدن آب وصل
وز تن من گرد بر انگیختن؟
سیم تنا، خوش عملی نیست این
دل ز کسان بردن و بگریختن
پردهٔ صد دل به دریدن به جور
پردهٔ رخسار در آویختن
خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟
بر سر ما خاک جفا بیختن
دست ندارد ز تو باز اوحدی
گر چه نداری سر آمیختن
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به کی این بستن و بگسیختن؟
سیر نگشتی تو ز خون ریختن؟
هوش مصنوعی: چقدر باید این وابستگی و جدایی ادامه پیدا کند؟ آیا از ریختن خون و آسیب دیدن خسته نشدی؟
چیست چنین مست شدن وانگهی
با من بیچاره بر آویختن؟
هوش مصنوعی: چرا اینگونه مست میشوی و بعد به من بدبخت چسبیدهای؟
بر لب بدخواه زدن آب وصل
وز تن من گرد بر انگیختن؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانم برای رسیدن به ارتباطی عمیق و نزدیک با محبوب، از زبان بدخواهان عبور کرده و از مشکلات فیزیکی و روحی خود غلبه کنم؟
سیم تنا، خوش عملی نیست این
دل ز کسان بردن و بگریختن
هوش مصنوعی: دل آدمی از کسانی که در اطرافش هستند، به راحتی نمیتواند دوری کند و از خوبیها و اعمال نیک آنها بیخبر بماند. این دل نمیتواند با بیتفاوتی از کنار دیگران بگذرد و به راحتی از آنها جدا شود.
پردهٔ صد دل به دریدن به جور
پردهٔ رخسار در آویختن
هوش مصنوعی: دلهای بسیاری را به خاطر زیبایی چهرهاش مجروح کرده، همچون پردهای که به آرامی از آن کنار زده میشود.
خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟
بر سر ما خاک جفا بیختن
هوش مصنوعی: ای پسر، من خاک تو هستم، پس چرا این همه بیوفایی و ظلم بر سر ما میریزی؟
دست ندارد ز تو باز اوحدی
گر چه نداری سر آمیختن
هوش مصنوعی: آه یکی از قهرمانان عاشق به خاطر دوری تو هیچ عملی ندارد، حتی اگر تو هم تمایلی به نزدیکی نداشته باشی.