غزل شمارهٔ ۶۰۴
ای کس ما، چون شدی باز مطیع کسان؟
بیخبریم از لبت، هم خبری میرسان
نیست مجال گذر بر سر کویت، ز بس
ولولهٔ اهل عشق، دبدبهٔ حارسان
در دل بیدانشان مهر تو دانی که چیست؟
مصحف و دست یهود، گوهر و پای خسان
از گل روی تو چون یاد کنم در چمن
نعره زنم رعدوش، گریه کنم ابرسان
این نفس گرم را ز آتش عشقی شناس
تا نبود در ضمیر چون گذرد بر لسان؟
یک نفس، ای ساروان، پیشروان را بدار
تا به شما در رسد قافلهٔ واپسان
گوهر وصل تو من باز به دست آورم
یا به نماز و نیاز، یا به فسون و فسان
چند کنی، اوحدی، ناله؟ که در عشق او
تیر جفا خوردهاند از تو نکوتر کسان
در غمش از دیگری هیچ معونت مجوی
دود دل خویشتن به ز چراغ کسان
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کس ما، چون شدی باز مطیع کسان؟
بیخبریم از لبت، هم خبری میرسان
هوش مصنوعی: ای کسی که ما را به خود وابسته کردهای، چرا به دیگران سر تسلیم فرود آوردی؟ ما از سخنان تو بیخبریم، پس خبری را برای ما بفرست.
نیست مجال گذر بر سر کویت، ز بس
ولولهٔ اهل عشق، دبدبهٔ حارسان
هوش مصنوعی: گذر کردن بر سر کوی تو ممکن نیست، به خاطر شور و هیاهوی عاشقان و قدرت و شکوه نگهبانان.
در دل بیدانشان مهر تو دانی که چیست؟
مصحف و دست یهود، گوهر و پای خسان
هوش مصنوعی: در دل افرادی که چیزی نمیدانند، عشق تو را درک میکنی؟ مانند کتاب مقدس و دست یهودیان که ارزش دارند، اما در مقابل چیزهای بیارزش نیز وجود دارد.
از گل روی تو چون یاد کنم در چمن
نعره زنم رعدوش، گریه کنم ابرسان
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی چهرهات فکر میکنم، در دل چمن به قدری شور میزنم که انگار رعد و برق میزنم و اشکهایم چون ابرها میریزند.
این نفس گرم را ز آتش عشقی شناس
تا نبود در ضمیر چون گذرد بر لسان؟
هوش مصنوعی: این نفس گرم که به خاطر عشق به وجود آمده است را بشناس؛ چرا که زمانی که در دل موجود نیست، چگونه میتواند بر زبان جاری شود؟
یک نفس، ای ساروان، پیشروان را بدار
تا به شما در رسد قافلهٔ واپسان
هوش مصنوعی: ای ساروان، لحظهای صبر کن تا کسانی که عقب هستند به شما برسند.
گوهر وصل تو من باز به دست آورم
یا به نماز و نیاز، یا به فسون و فسان
هوش مصنوعی: من یا با دعا و نیایش به وصال تو میرسم یا با ترفندها و شگفتیها.
چند کنی، اوحدی، ناله؟ که در عشق او
تیر جفا خوردهاند از تو نکوتر کسان
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی ناله کنی، اوحدی؟ زیرا در عشق او، افرادی که از تو بهترند، آسیب دیدهاند.
در غمش از دیگری هیچ معونت مجوی
دود دل خویشتن به ز چراغ کسان
هوش مصنوعی: در غم او به هیچ کس پناه نبر و کمک نخواه، چون درد دل خودت را با روشنایی قلبت روشن کن، نه با چراغ دیگران.