گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹۱

کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
چو بادش از پی و چون برقش از قفا برویم
چو باز مرغ دل ما هوای او دارد
ضرورتست که: چون مرغ در هوا برویم
ز پی دویدن او جز به سر طریقی نیست
از آنکه ترک ادب باشد، ار به پا برویم
ز ما رقیب چو بیگانه بود روز رحیل
رها نکرد که با یار آشنا برویم
چنین که در پی او ما گریستیم، عجب!
گر آب دیده گذر می‌دهد، که ما برویم
به روز وصل چو امید بود می‌بودم
بسوز هجر چو گشتیم مبتلا برویم
بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز
مگر پگاه‌تر از پیش این بلا برویم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
چو بادش از پی و چون برقش از قفا برویم
هوش مصنوعی: کجاست خانه‌ی آن کسی که رفته است؟ تا ما هم مانند باد به دنبالش برویم و مثل برق از پشت سر او برویم.
چو باز مرغ دل ما هوای او دارد
ضرورتست که: چون مرغ در هوا برویم
هوش مصنوعی: وقتی دل ما به یاد او پر می‌کشد، ضروری است که مانند پرنده‌ای به آسمان رویم.
ز پی دویدن او جز به سر طریقی نیست
از آنکه ترک ادب باشد، ار به پا برویم
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای دنبال کردن او وجود ندارد جز اینکه به مسیر او برویم، زیرا اگر از ادب و آداب خود دور شویم، حتی اگر به پا بیفتیم، فایده‌ای نخواهد داشت.
ز ما رقیب چو بیگانه بود روز رحیل
رها نکرد که با یار آشنا برویم
هوش مصنوعی: وقتی رقیب ما مانند یک غریبه رفتار کند، در روز جدایی ما نمی‌تواند ما را از رفتن به سوی دوست واقعی‌امان منع کند.
چنین که در پی او ما گریستیم، عجب!
گر آب دیده گذر می‌دهد، که ما برویم
هوش مصنوعی: ما به خاطر او بسیار گریه کردیم، و جالب اینجاست که اگر اشک‌هایمان راهی برای عبور ایجاد کنند، ما هم می‌توانیم برویم.
به روز وصل چو امید بود می‌بودم
بسوز هجر چو گشتیم مبتلا برویم
هوش مصنوعی: در روز وصال، زمانی که امید داشتم، در کنار یار می‌ماندم و می‌سوزم از غم هجر که به آن مبتلا شدم.
بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز
مگر پگاه‌تر از پیش این بلا برویم
هوش مصنوعی: دوری او برایت سخت است، ای اوحدی، تلاش کن تا زودتر از این دشواری عبور کنیم.