گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸۶

ما چشم جهانیم، که این راز بدیدیم
پوشیده رخ آن بت طناز بدیدیم
هم صورت او از همه نقشی بشنیدیم
هم لهجهٔ او در همه آواز بدیدیم
آن قامت و بالا، که به جز ناز ندانست
بی‌عشوه خرامان شد و بی‌ناز بدیدیم
پیش از زحل و زهره و برجیس بگفتیم
ما طلعت خورشید یک انداز بدیدیم
چون شمع به یک لمعه گران نور نمودیم
صد بار زبان در دهن گاز بدیدیم
تا گشت وجود و عدم ما متساوی
او را ز وجود همه ممتاز بدیدیم
زین کهنه قفس باز نگردیم و ز بندش
تا سوی فلک فرصت پرواز بدیدیم
یاران قدیمی، که ز ما روی نهفتند
چون پرده تنک شد همه را باز بدیدیم
سازیست بزرگ این تن و ما کوشش بسیار
کردیم که ماهیت این ساز بدیدیم
از عجز بدین در ننهادست کسی پای
ما سر بنهادیم چو اعجاز بدیدیم
دوش اوحدی از واقعه ما را خبری داد
هم شکر که یک واقعه پرداز بدیدیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما چشم جهانیم، که این راز بدیدیم
پوشیده رخ آن بت طناز بدیدیم
هوش مصنوعی: ما ناظر دنیاییم و این راز را فهمیدیم که چهره‌ی پنهان آن معشوق زیبا را مشاهده کردیم.
هم صورت او از همه نقشی بشنیدیم
هم لهجهٔ او در همه آواز بدیدیم
هوش مصنوعی: ما هم زیبایی او را از تمام اشکال درک کردیم و هم گفتار او را در هر نغمه‌ای شنیدیم.
آن قامت و بالا، که به جز ناز ندانست
بی‌عشوه خرامان شد و بی‌ناز بدیدیم
هوش مصنوعی: این شعر درباره شخصیتی است که دارای زیبایی و جذابیت خاصی است و تنها به ناز و فریبندگی خود می‌بالد. او با زیبایی و حرکات دلربا بدون نیاز به تظاهر، توجهات را به خود جلب می‌کند و در عین حال به طور طبیعی و بی‌تکلف می‌درخشد.
پیش از زحل و زهره و برجیس بگفتیم
ما طلعت خورشید یک انداز بدیدیم
هوش مصنوعی: پیش از اینکه سیارات زحل و زهره و برجیس (مشتری) روشن شوند، ما جمال و زیبایی خورشید را یکسان مشاهده کردیم.
چون شمع به یک لمعه گران نور نمودیم
صد بار زبان در دهن گاز بدیدیم
هوش مصنوعی: به مانند شمع، با یک اشاره و روشنایی بسیار، بارها و بارها زبان‌مان را در دهن خود گاز گرفتیم.
تا گشت وجود و عدم ما متساوی
او را ز وجود همه ممتاز بدیدیم
هوش مصنوعی: زمانی که وجود و عدم ما به یک اندازه و برابر شدند، او را از میان تمام موجودات به عنوان چیزی ممتاز و خاص مشاهده کردیم.
زین کهنه قفس باز نگردیم و ز بندش
تا سوی فلک فرصت پرواز بدیدیم
هوش مصنوعی: ما از این قفس کهنه دیگر برنمی‌گردیم و از بند آن تا آسمان فرصت پرواز را دیده‌ایم.
یاران قدیمی، که ز ما روی نهفتند
چون پرده تنک شد همه را باز بدیدیم
هوش مصنوعی: دوستان قدیمی که زمانی از ما فاصله گرفته بودند، وقتی که پرده薄 شد و اوضاع تغییر کرد، همه آن‌ها را دوباره ملاقات کردیم.
سازیست بزرگ این تن و ما کوشش بسیار
کردیم که ماهیت این ساز بدیدیم
هوش مصنوعی: بدن ما مانند یک ساز بزرگ است و ما تلاش زیادی کردیم تا بفهمیم این ساز چه ویژگی‌هایی دارد.
از عجز بدین در ننهادست کسی پای
ما سر بنهادیم چو اعجاز بدیدیم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به خاطر ناتوانی‌اش در این مسیر قدم نگذاشته است، اما ما سر خود را به خاطر نشانه‌های شگفت‌انگیز فرود آوردیم.
دوش اوحدی از واقعه ما را خبری داد
هم شکر که یک واقعه پرداز بدیدیم
هوش مصنوعی: دیشب یکی از دوستان به من خبر داد که اتفاقی افتاده است، و از این بابت خوشحالم که یک داستان‌ساز خوب را ملاقات کرده‌ام.