گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸۱

ما نور چشم مادر این خاک تیره‌ایم
آبای انجم فلکی را نبیره‌ایم
هر نقد را که از ازل آمد به کام گیر
هر فیض را که تا ابد آمد پذیره‌ایم
در پنج رکن متفق‌الاصل چاره‌گر
بر چار سکن متفق‌الفرع چیره‌ایم
مستوفیان مال بقا را خزینه‌دار
قانونیان طب بقا را ذخیره‌ایم
ای مدعی، مکن تو ندانسته طرح ما
که اکسیر و اصلان قدم را خمیره‌ایم
گر کرده‌ای تجارت هندوستان عشق
دانی که: ما متاع کدامین جزیره‌ایم؟
از اتفاق غیبت ده روزه باک نیست
کانجا ز حاضران بزرگ حظیره‌ایم
آنجا مکرمیم چو سقلاب و زنجبیل
هر چند در دیار تو کرمان و زیره‌ایم
لاف « بلی» زدیم وز روز الست باز
بر یک نهاد و یک صفت و یک و تیره‌ایم
ما را ز شهر تا که برون برده‌اند رخت
گه خواجه‌ایم در ده و گاهی امیره‌ایم
دوری ز کوی دوست گناهی کبیره بود
اکنون به شست و شوی گناه کبیره‌ایم
روزی به چرخ جوش برآرد فقاع جان
زین خم سر گرفته، که در وی چو شیره‌ایم
با اوحدی معاشرت روح قدسیان
نشگفت ازان، که ما همه از یک عشیره‌ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما نور چشم مادر این خاک تیره‌ایم
آبای انجم فلکی را نبیره‌ایم
هوش مصنوعی: ما روشنایی چشمان مادر این سرزمین تاریک هستیم و از اجداد ستارگان آسمانی چیزی به ارث نبرده‌ایم.
هر نقد را که از ازل آمد به کام گیر
هر فیض را که تا ابد آمد پذیره‌ایم
هوش مصنوعی: هر چیزی که از زمان‌های دور به ما رسیده را بپذیریم و هر نعمت و فایده‌ای که در آینده به ما می‌رسد را نیز قبول کنیم.
در پنج رکن متفق‌الاصل چاره‌گر
بر چار سکن متفق‌الفرع چیره‌ایم
هوش مصنوعی: ما در پنج اصل مشترک، راه‌حلی داریم و بر چهار بنیاد مشترک تسلط یافته‌ایم.
مستوفیان مال بقا را خزینه‌دار
قانونیان طب بقا را ذخیره‌ایم
هوش مصنوعی: خزانه‌دارانی که به حفظ و نگهداری ثروت‌های بی‌پایان مشغولند، بر این باورند که داروها و علوم طبی که به سلامت و زندگی بلندمدت کمک می‌کنند، در واقع دارایی گرانبهایی هستند که باید از آن به‌خوبی مراقبت کرد.
ای مدعی، مکن تو ندانسته طرح ما
که اکسیر و اصلان قدم را خمیره‌ایم
هوش مصنوعی: ای مدعی، بی‌خود قضاوت نکن و بدون درک درست از ماهیت ما، نظری نده. ما از جوهر وجود خود، راستین و اصیل هستیم.
گر کرده‌ای تجارت هندوستان عشق
دانی که: ما متاع کدامین جزیره‌ایم؟
هوش مصنوعی: اگر به تجارت عشق در هندوستان پرداخته‌ای، باید بدانی که ما محصول کدام سرزمین هستیم؟
از اتفاق غیبت ده روزه باک نیست
کانجا ز حاضران بزرگ حظیره‌ایم
هوش مصنوعی: غیبت ده روزه مشکلی ندارد، زیرا ما در جمع بزرگان و اهل معرفت قرار داریم و بهره‌وری خوبی از این جمع می‌بریم.
آنجا مکرمیم چو سقلاب و زنجبیل
هر چند در دیار تو کرمان و زیره‌ایم
هوش مصنوعی: ما در آن جا بزرگ و با احترام هستیم مثل زعفران و زنجبیل، هرچند در دیار تو، کرمان و زیره هستیم.
لاف « بلی» زدیم وز روز الست باز
بر یک نهاد و یک صفت و یک و تیره‌ایم
هوش مصنوعی: ما با صدای بلند گفتیم «بله» و از روز الست (روز آفرینش انسان) دوباره به یک حقیقت و صفت واحد بازگشتیم و به یک منش و اصل مشترک تعلق داریم.
ما را ز شهر تا که برون برده‌اند رخت
گه خواجه‌ایم در ده و گاهی امیره‌ایم
هوش مصنوعی: ما را از شهر بیرون برده‌اند، گاهی در منزل خواهی زندگی می‌کنیم و گاهی هم در مکانی بزرگ و مهم هستیم.
دوری ز کوی دوست گناهی کبیره بود
اکنون به شست و شوی گناه کبیره‌ایم
هوش مصنوعی: فاصله گرفتن از دوستان یک خطای بزرگ است و حالا ما در حال پاکسازی از این خطای بزرگ هستیم.
روزی به چرخ جوش برآرد فقاع جان
زین خم سر گرفته، که در وی چو شیره‌ایم
هوش مصنوعی: روزی می‌آید که از چرخ روزگار زنجیرها شکسته می‌شود و زندگی ما از این حالت گرفتاری رهایی می‌یابد، زیرا ما همچون شیر در درون این جهان هستیم.
با اوحدی معاشرت روح قدسیان
نشگفت ازان، که ما همه از یک عشیره‌ایم
هوش مصنوعی: دوست داشتن و ارتباط با اوحدی برای روح‌های پاک و مقدس چیز غریبی نیست، چرا که ما همه از یک خانواده و یک نسل هستیم.