غزل شمارهٔ ۵۷۵
گر ز من جان طلبد دوست، روانی بدهم
پیش جانان نبود حیف؟ که جانی بدهم
غلطم، چیست سر و جان و دل و دین و درم؟
زشت باشد که چنینها به چنانی بدهم
دل تنگم، که ازین پیش به هر کس رفتی
بعد ازینش به چنان تنگ دهانی بدهم
جان، که نقدست، بدو بخشم، اگر صبر کند
از برای دل گم گشته ضمانی بدهم
ای که از دست بدادی به سر موی مرا
کافرم، گر سر مویت به جهانی بدهم
اگر آن غمزه و ابرو بفروشی روزی
هر چه دارم به چنان تیر و کمانی بدهم
اوحدی در هوس آن دهن تنگ بسوخت
وز دهانش نتوانم که نشانی بدهم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر ز من جان طلبد دوست، روانی بدهم
پیش جانان نبود حیف؟ که جانی بدهم
هوش مصنوعی: اگر دوست از من جانش را بخواهد، خوشحالانه جانم را فدای او میکنم. مگر این که فقدان جانم برای او ارزشی نداشته باشد؟
غلطم، چیست سر و جان و دل و دین و درم؟
زشت باشد که چنینها به چنانی بدهم
هوش مصنوعی: من چه سهمی از وجود و زندگی و ایمان و ثروت خود را میتوانم به کسی بدهم؟ آیا این کار زشت نیست که اینچنین چیزهای مهم را به چیزی بیارزش واگذار کنم؟
دل تنگم، که ازین پیش به هر کس رفتی
بعد ازینش به چنان تنگ دهانی بدهم
هوش مصنوعی: دل من به شدت ناراحت و دلگیر است و به خاطر این که قبلاً با هر کس دیگری بودهای، دیگر نمیتوانم به آسانی به تو اعتماد کنم و بعد از این، نمیخواهم کسی را به خودم نزدیک کنم.
جان، که نقدست، بدو بخشم، اگر صبر کند
از برای دل گم گشته ضمانی بدهم
هوش مصنوعی: اگر با صبر و حوصله دل گمشدهام را پیدا کند، جانم که بهترین چیز من است را به او میدهم.
ای که از دست بدادی به سر موی مرا
کافرم، گر سر مویت به جهانی بدهم
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر تو، موی من را از دست دادم، کافر میشوم اگر بخواهم برای سر تو، جهانی را فدای کنم.
اگر آن غمزه و ابرو بفروشی روزی
هر چه دارم به چنان تیر و کمانی بدهم
هوش مصنوعی: اگر آن نگاه و ابروی دلربا را به کسی واگذار کنی، روزی هر چه دارم را برای آن تیر و کمان دلربا خواهم داد.
اوحدی در هوس آن دهن تنگ بسوخت
وز دهانش نتوانم که نشانی بدهم
هوش مصنوعی: اوحدی در آرزوی آن لبهای زیبا بسوزد و از زبان او هیچ نشانهای نتوانم بگیرم.