گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۹

دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم
دل من دوست ندارد که کسی بر تو گزینم
گر چه با من نفسی از سر مهری ننشینی
اگرم بر سر آتش بنشانی بنشینم
من به صدق آمده‌ام پیش تو، بی‌رغبت از آنی
تو نداری خبر از حال من، آشفته ازینم
گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی
کاروانها رود از نافهٔ اشعار به چینم
در گلستان جمال تو گر آیم به تماشا
باغبان گو: مکن اندیشه، که من میوه نچینم
گرم از خاک لحد کلهٔ پوسیده برآری
آیت مهر تو باشد رقم مهر جبینم
شب ز فریاد من شیفته همسایه نخسبد
کاوحدی‌وار ز سودای تو با ناله قرینم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم
دل من دوست ندارد که کسی بر تو گزینم
هوش مصنوعی: اگر دشمن به خاطر تو به من طعنه بزند و به دین و ایمانم حمله کند، دل من راضی نیست که بر کسی جز تو انتخابی داشته باشم.
گر چه با من نفسی از سر مهری ننشینی
اگرم بر سر آتش بنشانی بنشینم
هوش مصنوعی: اگرچه تو به خاطر محبت و مهربانی کنار من نمی‌نشینی، اما اگر بر روی آتش هم بنشانی، من باز هم می‌نشینم.
من به صدق آمده‌ام پیش تو، بی‌رغبت از آنی
تو نداری خبر از حال من، آشفته ازینم
هوش مصنوعی: من با صداقت و خلوص نزد تو آمده‌ام، بدون هیچ تمایلی از طرف تو. تو از وضعیت من خبر نداری و من از این موضوع ناراحت و پریشانم.
گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی
کاروانها رود از نافهٔ اشعار به چینم
هوش مصنوعی: اگر تو در دام من بیفتی، ای محبوب، مانند غزالی، کاروان‌ها را از عطر اشعارم به چین می‌برم.
در گلستان جمال تو گر آیم به تماشا
باغبان گو: مکن اندیشه، که من میوه نچینم
هوش مصنوعی: اگر در زیبایی تو قدم بزنم، ای باغبان، به تو بگو که نگرانی نداشته باش؛ زیرا من قصد چیدن میوه را ندارم.
گرم از خاک لحد کلهٔ پوسیده برآری
آیت مهر تو باشد رقم مهر جبینم
هوش مصنوعی: اگر از خاک قبر برخیزی، نشان و نشانه‌ات بر پیشانی‌ام همچون مهر و محبت تو خواهد درخشید.
شب ز فریاد من شیفته همسایه نخسبد
کاوحدی‌وار ز سودای تو با ناله قرینم
هوش مصنوعی: شب به خاطر فریاد من حال همسایه آرامش ندارد، زیرا او مثل من از عشق تو در دلش ناله دارد و نمی‌تواند راحت بخوابد.