غزل شمارهٔ ۵۵۴
تختگاه حسن را قد تو شاهست، ای صنم
آسمان لطف را روی تو ماهست، ای صنم
زان رخ آیینهفام اندر دل ریش منست
زخمها، لیکن کرا یارای آهست؟ ای صنم
دل ز روی راستی مهر تو دعوی میکند
رنگ روی من بدین دعوی گواهست، ای صنم
بیشب زلف درازت بر من آشفته دل
لحظه روز و روزو هفته، هفته ماهست، ای صنم
گر ترا من دوست میدارم بدین جرمم مکش
هر که جان را دوست دارد بیگناهست، ای صنم
بنده فرمانند گرد بارگاهت خسروان
اوحدی نیزت گدای بارگاهست، ای صنم
گر منت امیدوارم نیست نقصانی درین
سال و ماه امید درویشان به شاهست، ای صنم
غزل شمارهٔ ۵۵۳: زلف مشکینت چو دامست، ای صنمغزل شمارهٔ ۵۵۵: تو گلشن حسنی و ما چون خار و خاشاک، ای صنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تختگاه حسن را قد تو شاهست، ای صنم
آسمان لطف را روی تو ماهست، ای صنم
هوش مصنوعی: قد تو مانند تختگاه و جایگاه زیبایی است و روی تو مانند ماه نشانگر لطف و زیبایی آسمانی است، ای معشوق.
زان رخ آیینهفام اندر دل ریش منست
زخمها، لیکن کرا یارای آهست؟ ای صنم
هوش مصنوعی: از چهرهی زیبای تو در دل من زخمهایی ایجاد شده است، اما چه کسی توانایی دارد به آرامی این درد را بیان کند؟ ای معشوقهی من.
دل ز روی راستی مهر تو دعوی میکند
رنگ روی من بدین دعوی گواهست، ای صنم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق واقعی تو گواهی میدهد، و رنگ رخسارم نیز شاهد این ادعاست، ای معشوق!
بیشب زلف درازت بر من آشفته دل
لحظه روز و روزو هفته، هفته ماهست، ای صنم
هوش مصنوعی: شبهایی که زلف بلند تو بر من سایه افکنده، دل آشفتهام در لحظههای روز و هفته و حتی در ماهها، ای زیبای دلربا.
گر ترا من دوست میدارم بدین جرمم مکش
هر که جان را دوست دارد بیگناهست، ای صنم
هوش مصنوعی: اگر من تو را دوست دارم، به خاطر این احساس نباید مرا بکشید. هر کسی که جانش را دوست دارد، بیگناه است، ای معشوق.
بنده فرمانند گرد بارگاهت خسروان
اوحدی نیزت گدای بارگاهست، ای صنم
هوش مصنوعی: بندهای در خدمت تو هستم که در کنار فرمانروایان نیز قرار دارد. او که گدا و در خدمت بارگاه توست، ای محبوب من.
گر منت امیدوارم نیست نقصانی درین
سال و ماه امید درویشان به شاهست، ای صنم
هوش مصنوعی: اگر امیدی به لطف تو نباشد، در این سال و ماه هیچ کمبودی وجود ندارد، و امید درویشان به تو، ای زیبای من، است.