گنجور

غزل شمارهٔ ۵۴۳

من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
ترک مراد کردم و از کام فارغم
خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من
در دانه دل نبستم و از دام فارغم
دربان اگر نمی‌دهدم بار، دل خوشم
سلطان اگر نمی‌کند اکرام فارغم
فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست
آن کس منم که در همه ایام فارغم
خامی اگر ز دور خیالی همی پزد
من سوختم ز پخته و از خام فارغم
کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟
جامی بده، که من ز سرانجام فارغم
ای باد صبح‌دم، ز سر کوی آن نگار
بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم
گر می‌زند معاینه شمشیر، حاکمست
ور می‌دهد مکابره دشنام، فارغم
گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد
من خاص دوست گشتم و از عام فارغم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
ترک مراد کردم و از کام فارغم
هوش مصنوعی: من به چیزهای ناپسند و بی‌ارزش اهمیت نمی‌دهم و از شهرت و نام نیک خود چشم‌پوشی کرده‌ام. همچنین، از خواسته‌های شخصی و لذت‌های دنیوی هم فاصله گرفته‌ام.
خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من
در دانه دل نبستم و از دام فارغم
هوش مصنوعی: مردم برای به دست آوردن لقمه‌ای در دام گرفتار شده‌اند، اما من به این دنیا وابسته نیستم و از این دام رها هستم.
دربان اگر نمی‌دهدم بار، دل خوشم
سلطان اگر نمی‌کند اکرام فارغم
هوش مصنوعی: اگر دربان به من اجازه ورود ندهد، من ناراحت نمی‌شوم؛ زیرا خوشحالم که سلطان مرا مورد توجه قرار نمی‌دهد و این برای من کافی است.
فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست
آن کس منم که در همه ایام فارغم
هوش مصنوعی: نشستن تو در آرامش و راحتی تنها لحظه‌ای از زمان است، اما من کسی هستم که در تمام روزها و شب‌ها همیشه در آرامش هستم.
خامی اگر ز دور خیالی همی پزد
من سوختم ز پخته و از خام فارغم
هوش مصنوعی: اگرچه خامی و ناپخته‌ای از دور به نظر می‌رسد، من به خاطر پخته‌گی و تجربیاتم سوخته‌ام و از آن خامی فاصله گرفته‌ام.
کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟
جامی بده، که من ز سرانجام فارغم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس برای نتیجه نهایی، از نوشیدن شراب دست نمی‌کشد. جامی به من بده، که من از نتیجه نهایی بی‌نیازم.
ای باد صبح‌دم، ز سر کوی آن نگار
بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم
هوش مصنوعی: ای باد صبح‌گاه، خواهش می‌کنم از کنار کوی آن محبوب برایم بویی بیاور که مرا از غم و دوری‌اش آزاد کند.
گر می‌زند معاینه شمشیر، حاکمست
ور می‌دهد مکابره دشنام، فارغم
هوش مصنوعی: اگر شمشیر معاینه می‌شود، یعنی حاکم در حال کنترل و نظارت است و اگر دشنام می‌دهد، به این معناست که من از این موضوع بی‌خبرم و رها هستم.
گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد
من خاص دوست گشتم و از عام فارغم
هوش مصنوعی: اگر اوحدی از انتقادات و سرزنش‌های مردم خسته شده باشد، من به دوستان خاص خودم وابسته شدم و از عموم مردم فاصله گرفتم.