گنجور

غزل شمارهٔ ۵۳۸

یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟
وز عشوه‌های نرگس مستش چه میکشم؟
صد نوبت آزمودم و جز بند دل نبود
دیگر کمند زلف چو شستش چه میکشم؟
چون آهوان به حکم خطا حلق خویشتن
در حلقه‌های سنبل پستش چه میکشم؟
گفتم: به دامنش بکشم گرد از آسمان
چون گرد بر ضمیر نشستش چه می‌کشم؟
چندین هزار جو و جفا زان دهن، که نیست
از بهر یک دو بوسه که هستش، چه میکشم؟
خونم ز دل گشود و برویم ببست در
بنگر که: از گشاد وز بستش چه میکشم؟
ایدل، ندیده‌ای، برو از اوحدی بپرس
تا از دو لعل کینه پرستش چه میکشم؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟
وز عشوه‌های نرگس مستش چه میکشم؟
هوش مصنوعی: ای خدا، تو شاهدی که از دست این معشوق چه مشکلاتی برایم به وجود آمده است؟ و چقدر تحت تأثیر زیبایی و جذابیت او قرار گرفته‌ام؟
صد نوبت آزمودم و جز بند دل نبود
دیگر کمند زلف چو شستش چه میکشم؟
هوش مصنوعی: بارها امتحان کردم و چیزی جز اسارت دل را نیافتم. حالا با شستشوی زلفش، چه عذابی را تحمل می‌کنم؟
چون آهوان به حکم خطا حلق خویشتن
در حلقه‌های سنبل پستش چه میکشم؟
هوش مصنوعی: من مانند آهوان به دلیل اشتباهی، در دام زیبایی‌های فریبنده‌ای گرفتار شده‌ام. در این وضعیت، چه رنجی را تحمل می‌کنم؟
گفتم: به دامنش بکشم گرد از آسمان
چون گرد بر ضمیر نشستش چه می‌کشم؟
هوش مصنوعی: گفتم: از آسمان گرد و غبار را به دامان او برسانم، اما وقتی این گرد و غبار بر ذهن او نشسته است، چه فایده‌ای دارد؟
چندین هزار جو و جفا زان دهن، که نیست
از بهر یک دو بوسه که هستش، چه میکشم؟
هوش مصنوعی: من از گفتارها و سختی‌هایی که از آن زبان می‌چکد، بسیار رنج می‌برم، در حالی که تنها برای یک یا دو بوسه ارزش ندارد که چنین عذابی را تحمل کنم.
خونم ز دل گشود و برویم ببست در
بنگر که: از گشاد وز بستش چه میکشم؟
هوش مصنوعی: دل من آشوب می‌کند و به اوج احساساتم می‌رسد، اما در عین حال، ابراز این احساسات برایم دشوار است. نگاه کن که از این دلشکستگی و بند و بست‌های عاطفی چه رنجی را متحمل می‌شوم.
ایدل، ندیده‌ای، برو از اوحدی بپرس
تا از دو لعل کینه پرستش چه میکشم؟
هوش مصنوعی: ای دل، تو که او را ندیده‌ای، بهتر است از اوحدی بپرسی که من از عشق به دو لب گوشتین او چه درد و رنجی را تحمل می‌کنم!