گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۷

به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
کز خیال تو به خود نیز نمی‌پردازم
هر که از نالهٔ شبگیر من آگاه شود
هیچ شک نیست که چون روز بداند رازم
گفته بودی: خبری ده، که ز هجرم چونی؟
آن چنانم که ببینی و ندانی بازم
عهد کردی که: نسوزی به غم خویش مرا
هیچ غم نیست، تو می‌سوز، که من میسازم
بعد ازین با رخ خوب تو نظر خواهم باخت
گو: همه شهر بدانند که: شاهد بازم
آن چنان بر دل من ناز تو خوش می‌آید
که حلالت نکنم گر نکشی از نازم
اگر از دام خودم نیز خلاصی بخشی
هم به خاک سر کوی تو بود پروازم
اوحدی گر نه چو پروانه بسوزد روزی
پیش روی تو چو شمعش به شبی بگدازم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
کز خیال تو به خود نیز نمی‌پردازم
هوش مصنوعی: تو به گونه‌ای مرا در غم خود فرو بردی که حتی به خودم نیز دیگر توجهی ندارم و فقط در خیال تو غرق شده‌ام.
هر که از نالهٔ شبگیر من آگاه شود
هیچ شک نیست که چون روز بداند رازم
هوش مصنوعی: هرکسی که از پژواک ناله‌هایم در آستانهٔ dawn باخبر شود، بدون شک، به خوبی می‌فهمد که رازهایم را در روز می‌دانم.
گفته بودی: خبری ده، که ز هجرم چونی؟
آن چنانم که ببینی و ندانی بازم
هوش مصنوعی: گفته بودی که از حال و احوالم بگو و بپرس که در نبود تو چطورم. من آنقدر در دردم غرق هستم که حتی اگر ببینی‌ام، نمی‌توانی بفهمی که چقدر رنج می‌برم.
عهد کردی که: نسوزی به غم خویش مرا
هیچ غم نیست، تو می‌سوز، که من میسازم
هوش مصنوعی: تو قول داده بودی که به خاطر غم خودت ناراحت نشوی، اما برای من هیچ نگرانی وجود ندارد. تو در آتش غمت بسوز، چون من با این وضعیت کنار می‌آیم.
بعد ازین با رخ خوب تو نظر خواهم باخت
گو: همه شهر بدانند که: شاهد بازم
هوش مصنوعی: از این به بعد، با زیبایی چهره‌ات می‌نگرم و به همه می‌گویم که: من دوباره شاهدی زیبا دارم.
آن چنان بر دل من ناز تو خوش می‌آید
که حلالت نکنم گر نکشی از نازم
هوش مصنوعی: ناز و دلربایی تو چنان برای قلب من لذت‌بخش است که حتی اگر بخواهی با ناز و کرشمه‌ات مرا از پا درآوری، باز هم نمی‌توانم تو را ببخشم.
اگر از دام خودم نیز خلاصی بخشی
هم به خاک سر کوی تو بود پروازم
هوش مصنوعی: اگر از گرفتاریم هم نجات بیابم، باز هم تنها آرزویم پرواز و رفتن به سرزمین توست.
اوحدی گر نه چو پروانه بسوزد روزی
پیش روی تو چو شمعش به شبی بگدازم
هوش مصنوعی: اگر اوحدی روزی مثل پروانه بسوزد، من هم همچون شمعی در شب، برای تو گداز خواهم شد.

حاشیه ها

1395/03/11 16:06
کسرا

اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه برگ سبر شماره 215 با صدای استاد بزرگ قوامی

1396/09/23 12:11
کسرا

شعر بسیار زیبایی ست

1399/01/26 06:03
محمد شریفی

درود یک متن از نسخه حافظ دارم توی سایت وقتی شعر رو میرنی میگه این مراغه ایست و کلا از نظر کلامی شعر و کتاب حافظ بنده فرق دارد بنظرم باید درباره نسخه اصلی حافظ که موزه حیدر اباد هند است تحقیق بیشتری کرد و کتاب رو از هندوستان خریده ام