غزل شمارهٔ ۵۰۳
نه پیش ازین من بیگانه آشنای تو بودم؟
چه جرم رفت؟ که مستوجب جفای تو بودم
نهان شدی ز من، ای آفتاب چهره، همانا
چو ذره شیفته عمری نه در هوای تو بودم؟
غریب شهر توام، بر غریب خود گذری کن
چنان شناس که: خاک در سرای تو بودم
به شهر خویش چو بیگانگان مرا ز در خود
مدار دور، که دیرینه آشنای تو بودم
ز دیدنت همه را کار با نوا و مرانه
که سالهاست که من نیز بینوای تو بودم
مرا لب تو به دشنام یاد کرد همیشه
جزای آنکه شب و روز در دعای تو بودم
من از کجا و غریبی و عاشقی و غم دل؟
غریب و عاشق و غمخوار از برای تو بودم
هر آنکه سیم سرشکم بدید زود بداند
که این عطای تو باشد، چو من گدای تو بودم
به قول اوحدی از دست دادهام دل، اگر نه
چه مرد چشم خوش و زلف دلربای تو بودم؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه پیش ازین من بیگانه آشنای تو بودم؟
چه جرم رفت؟ که مستوجب جفای تو بودم
هوش مصنوعی: آیا قبلاً من برای تو آشنا نبودهام؟ چه گناهی مرتکب شدم که deserving جفای تو شدم؟
نهان شدی ز من، ای آفتاب چهره، همانا
چو ذره شیفته عمری نه در هوای تو بودم؟
هوش مصنوعی: ای خورشید روی تو، از من پنهان شدی. چه خوب است که من به اندازه یک ذره، سالها در آرزوی تو زندگی کردهام.
غریب شهر توام، بر غریب خود گذری کن
چنان شناس که: خاک در سرای تو بودم
هوش مصنوعی: من در شهر تو احساس غریبگی میکنم، لطفاً با مهربانی به حال من توجه کن، چون من روزگاری در خاک این خانه زندگی کردهام.
به شهر خویش چو بیگانگان مرا ز در خود
مدار دور، که دیرینه آشنای تو بودم
هوش مصنوعی: هرگز مرا از ورود به شهر خود دور نکن، زیرا من همیشه با تو آشنا بودهام و در اینجا غریبه نیستم.
ز دیدنت همه را کار با نوا و مرانه
که سالهاست که من نیز بینوای تو بودم
هوش مصنوعی: از دیدن تو همه در حال شادابی و نشاط هستند و غم و اندوهی ندارند، در حالی که من سالهاست که از وجود تو بیبهره بودهام و در تنهایی به سر میبرم.
مرا لب تو به دشنام یاد کرد همیشه
جزای آنکه شب و روز در دعای تو بودم
هوش مصنوعی: همیشه لبان تو به من بد میگویند، در حالی که من به خاطر تو شب و روز دعا کردم.
من از کجا و غریبی و عاشقی و غم دل؟
غریب و عاشق و غمخوار از برای تو بودم
هوش مصنوعی: من نمیدانم از کجا آمدهام و در چه حالتی از غم و عاشق بودن به سر میبرم. اما همواره غریب و عاشق و غمخوار تو بودم.
هر آنکه سیم سرشکم بدید زود بداند
که این عطای تو باشد، چو من گدای تو بودم
هوش مصنوعی: هر کسی که از غم و اندوهش اشک بریزد، به زودی متوجه خواهد شد که این یک نعمت از جانب توست، چون من همیشه در طلب تو بودهام.
به قول اوحدی از دست دادهام دل، اگر نه
چه مرد چشم خوش و زلف دلربای تو بودم؟
هوش مصنوعی: من دل خود را از دست دادهام، وگرنه چهقدر شیفته و مجذوب چشمان زیبا و موهای دلربای تو بودم!