گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۶

من بادهٔ عشق نوش کردم
چون مست شدم خروش کردم
هر عربده‌ای که باده انگیخت
با زاهد خرقه‌پوش کردم
هر کس که زما و من سخن گفت
او را به دو می خموش کردم
چون هوش برفت از رقیبان
این بار حدیث هوش کردم
پندم مده، ای رفیق، بسیار
انگار که: پند گوش کردم
بگذار، که من نماز خود را
در خانهٔ می فروش کردم
بر آتش عشق اوحدی را
امروز تمام جوش کردم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من بادهٔ عشق نوش کردم
چون مست شدم خروش کردم
هوش مصنوعی: من شراب عشق را نوشیدم و وقتی که مست شدم، شور و هیجانم را بروز دادم.
هر عربده‌ای که باده انگیخت
با زاهد خرقه‌پوش کردم
هوش مصنوعی: هر بار که نوشیدنی مرا به شور و هیجان آورد، با زاهدی که لباس ساده و پارسایی بر تن داشت، به گفتگو پرداختم.
هر کس که زما و من سخن گفت
او را به دو می خموش کردم
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره من و تو صحبت کند، او را به وسیله دو می‌خموش یعنی ساکت می‌کنم.
چون هوش برفت از رقیبان
این بار حدیث هوش کردم
هوش مصنوعی: وقتی که رقیبانم از هوش و حواسشان خارج شدند، من به فکر هوشمندانه‌ای افتادم.
پندم مده، ای رفیق، بسیار
انگار که: پند گوش کردم
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به من نصیحت نکن و خیال نکن که من به حرف‌های تو گوش می‌دهم.
بگذار، که من نماز خود را
در خانهٔ می فروش کردم
هوش مصنوعی: اجازه بده که من عبادت و راز و نیازم را در کنار شراب و لذت‌های دنیوی بگذرانم.
بر آتش عشق اوحدی را
امروز تمام جوش کردم
هوش مصنوعی: امروز تمام احساسات و شور و شوق عشق اوحدی را با شدت و حرارت در خود می‌پرورانم.