غزل شمارهٔ ۴۹۳
اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
هم به نوعی که تواند بکند چارهٔ دردم
پیش ازینم دل دیوانه بده جای گرو بود
این زمان دل به یکی دادم و ترک همه کردم
شرم دارم ز سگان درو سکان محلت
بر سر کوچهٔ او روز و شب از بس که بگردم
آ ستین گر چه به خون ریختنم باز نوردد
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم
خاک کوی توام، ای یار و پس از مرگ به زاری
هم به کوی تو برد باد محبت همه گردم
همه عالم به جمالت نگرانند وز غیرت
من آشفته کنون با همه عالم به نبردم
اوحدی را بر خود راه ده، ای فرد به خوبی
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
هم به نوعی که تواند بکند چارهٔ دردم
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق با موهای سیاه، چهرهی زرد من را ببیند، به نوعی که از دستش برآید، حال من را اصلاح میکند.
پیش ازینم دل دیوانه بده جای گرو بود
این زمان دل به یکی دادم و ترک همه کردم
هوش مصنوعی: قبل از این، دل دیوانهام به خاطر خیلیها گرو بود، اما حالا به یک نفر دل دادهام و همه را فراموش کردهام.
شرم دارم ز سگان درو سکان محلت
بر سر کوچهٔ او روز و شب از بس که بگردم
هوش مصنوعی: من از اینکه در محل سکونتم مانند سگان در کوچهاش در حال گردش هستم، خجالت میکشم و دائماً در این مکان رفت و آمد میکنم.
آ ستین گر چه به خون ریختنم باز نوردد
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم
هوش مصنوعی: اگرچه آستینم به خونم آلوده شده است، اما تا زمانی که مرگ به سراغم نیامده، دامنم را از او کنار نمیزنم.
خاک کوی توام، ای یار و پس از مرگ به زاری
هم به کوی تو برد باد محبت همه گردم
هوش مصنوعی: من خاک کوی توام، ای دوست، و بعد از مرگ هم به خاطر محبت، به زاری به کوی تو میزنم.
همه عالم به جمالت نگرانند وز غیرت
من آشفته کنون با همه عالم به نبردم
هوش مصنوعی: همه مردم به زیبایی تو چشم دوختهاند و به خاطر غیرت من اکنون با همه دنیا در نبرد هستم.
اوحدی را بر خود راه ده، ای فرد به خوبی
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم
هوش مصنوعی: به اوحدی اجازه بده که بر تو ببالد، ای شخص خوب، تا بتواند در همه جا با افتخار بگوید: "من بینظیرم."

اوحدی