گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۸

خود را ز بد و نیک جدا کردم و رفتم
رستم ز خودی، رخ به خدا کردم و رفتم
آن نفس بهیهمی، که گرفتار علف بود
او را چو خران سر به چرا کردم و رفتم
کام همگان محنت و ناکامی من بود
کم گفتم و آن کام فدا کردم و رفتم
هر فرض که از من به همه عمر قضا شد
در یک رکعت جمله قضا کردم و رفتم
هر قرض که در گردن من بود ز غیری
از خون دل و دیده ادا کردم و رفتم
روی همگان چونکه به محراب ریا بود
من پشت برین روی و ریا کردم و رفتم
پای دلم از هر هوسی سلسله‌ای داشت
از پای دل آن سلسله وا کردم و ر فتم
تن را به نم چشم فرو شستم و شد پاک
دل را به غم عشق دوا کردم و رفتم
دیدم که: دل اوحدی این جا به گرو بود
او را به دل خویش رها کردم و رفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خود را ز بد و نیک جدا کردم و رفتم
رستم ز خودی، رخ به خدا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: من خودم را از جنبه‌های خوب و بد جدا کردم و از ویژگی‌های خود دور شدم؛ سپس با رو کردن به خداوند، به مسیری دیگر گام نهادنم.
آن نفس بهیهمی، که گرفتار علف بود
او را چو خران سر به چرا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: نفس زیبا و لطیف او، که در دنیای مادی و متاعی گرفتار شده بود، مانند خرهایی که به چرا می‌روند، او را به حال خود رها کرده و رفتم.
کام همگان محنت و ناکامی من بود
کم گفتم و آن کام فدا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: خواسته و آرزوی همه مردم، درد و ناکامی من بود. من کم صحبت کردم و آن آرزو را فدای خود کردم و از این دنیا رفتم.
هر فرض که از من به همه عمر قضا شد
در یک رکعت جمله قضا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در طول عمرم به فراموشی سپرده بودم، در یک نماز به طور کامل جبران کردم و از آنجا departure کردم.
هر قرض که در گردن من بود ز غیری
از خون دل و دیده ادا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: من هر قرضی که به گردنم بود، با زحمت و دلی پر از درد و اشک پرداخت کردم و بعد از آن راهی شدم.
روی همگان چونکه به محراب ریا بود
من پشت برین روی و ریا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: چون دیدم که همه به ظاهر تقوا و دیانت دارند و در واقع به نمایش می‌پردازند، من از آن روی برگرداندم و به طرف خودم رفتم.
پای دلم از هر هوسی سلسله‌ای داشت
از پای دل آن سلسله وا کردم و ر فتم
هوش مصنوعی: از هر نوع آرزو و خواسته‌ای در دل من رشته‌ای وجود داشت. اما من آن رشته را گسستم و به سوی آزادی و رهایی حرکت کردم.
تن را به نم چشم فرو شستم و شد پاک
دل را به غم عشق دوا کردم و رفتم
هوش مصنوعی: من با اشک‌هایم بدنم را شستم و از آلودگی‌ها پاک کردم، و دل را با غم عشق درمان بخشیدم و سپس رفتن را انتخاب کردم.
دیدم که: دل اوحدی این جا به گرو بود
او را به دل خویش رها کردم و رفتم
هوش مصنوعی: دیدم که دل اوحدی اینجا درگیر و وابسته بود، بنابراین او را با دل خود آزاد گذاشتم و رفتم.

حاشیه ها

1392/01/27 11:03
احمد

این بیت مرا به رحمت خداوندی بیشتر امید وار می سازد و من این خلاصه این شعر را بر سنگ قبر پدر مرحومم نوشتم شاید خداوند عنایتی بکند و او را بیامرزد
هر فرض که از من به همه عمر قضا شد
در یک رکعت جمله قضا کردم و رفتم

1396/05/01 19:08
جعفری

بیت دوم مصرع اول اشتباه است
آن نفس بهیمی درست است در نسخه نفیسی. و منظورش نفس حیوانی و نفس اماره است