گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۶

گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم
روزی به دستگیری ما رنجه کن قدم
پیش آی و تازه کن به سر آهنگ آن سرا
بر خیز و بسته کن به دل احرام آن حرم
او را یکی ببین و چو بینی « و ان یکاد»
بر خوان و چون بخوانی بر روی او بدم
گو: ای شکسته خاطر ما را به دست هجر
گو: ای سپرده سینهٔ ما را به پای غم
ما را به پیش ناوک هجران مکن هدف
ما را میان لشکر خواری مکن علم
زر خواستی به عشوه و سر می‌نهیم نیز
دل میبری به غارت و جان می‌دهیم هم
اینجا که خط تست بدان می‌نهیم سر
و آنجاکه نام ماست بر آن می‌کشی قلم
آهیست در فراقت و پنجاه شعله نار
چشمیست ز اشتیاقت و پنجاه کاسه نم
گاهی تنم چو رعد بنالد ز هجر پر
گاهی دلم چو برق بسوزد ز وصل کم
بر بیدلی، که عهد تو دارد مگیر خشم
بر عاشقی، که مهر تو ورزد، مکن ستم
پیش آر جوشنی، که ز پشتم گذشت تیر
بفرست مرهمی، که به جانم رسید الم
چون صید هر کسی شدی از بی‌کسان مگرد
چون رام دیگران شدی از اوحدی مرم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم
روزی به دستگیری ما رنجه کن قدم
هوش مصنوعی: اگر برای ما مشکل و دردی وجود نداشته باشد، ای صبح زود، روزی به ما لطف کن و قدری به ما نزدیک شو.
پیش آی و تازه کن به سر آهنگ آن سرا
بر خیز و بسته کن به دل احرام آن حرم
هوش مصنوعی: به جلو بیای و دل خود را تازه کن، به سوی آن مکان مقدس با انگیزه‌ی تازه حرکت کن و در دل خود با عشق و احترام، آماده‌ی ورود به این حرم باش.
او را یکی ببین و چو بینی « و ان یکاد»
بر خوان و چون بخوانی بر روی او بدم
هوش مصنوعی: او را به صورت یک نفر ببین و وقتی که «و ان یکاد» را بر زبان می‌آوری، بر روی او سُتُرَت بخوان و زمانی که این آیه را بخوانی، بر او نفسی از خود بدم.
گو: ای شکسته خاطر ما را به دست هجر
گو: ای سپرده سینهٔ ما را به پای غم
هوش مصنوعی: بگو: ای کسی که دل ما را به خاطر جدایی درهم شکسته‌ای، بگو: ای کسی که غم و اندوه ما را به دوش می‌کشی.
ما را به پیش ناوک هجران مکن هدف
ما را میان لشکر خواری مکن علم
هوش مصنوعی: ما را به خاطر طعنه‌ی جدایی در معرض تیر قرار نده، هدف ما را بین لشکر ذلت قرار مده.
زر خواستی به عشوه و سر می‌نهیم نیز
دل میبری به غارت و جان می‌دهیم هم
هوش مصنوعی: خواستی که با زیبایی و ناز خود ما را جذب کنی، اما در عوض، دل ما را دزدیده و جانمان را هم به خطر می‌اندازی.
اینجا که خط تست بدان می‌نهیم سر
و آنجاکه نام ماست بر آن می‌کشی قلم
هوش مصنوعی: در اینجا، ما یک نشانه برای تست قرار می‌دهیم و در جایی که نام ما نوشته شده است، با دقت قلم می‌کشیم.
آهیست در فراقت و پنجاه شعله نار
چشمیست ز اشتیاقت و پنجاه کاسه نم
هوش مصنوعی: در فراق تو، آه و ناله‌ای دارم و شوقی به اندازه پنجاه شعله آتش در چشمانم وجود دارد و بغضی به اندازه پنجاه کاسه اشک در دل خموشم.
گاهی تنم چو رعد بنالد ز هجر پر
گاهی دلم چو برق بسوزد ز وصل کم
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر دوری از محبوبم، بدنم مانند رعد و برق نالان و بی‌تاب می‌شود و گاهی هم به خاطر نزدیکی و وصالش، دلم مانند برق آتش می‌گیرد و می‌سوزد.
بر بیدلی، که عهد تو دارد مگیر خشم
بر عاشقی، که مهر تو ورزد، مکن ستم
هوش مصنوعی: ای کسی که به سادگی متوجه نمی‌شوی، از کسی که نسبت به تو قول و وعده دارد، خشم نگیرید. به عاشقانی که به تو علاقه‌مندند، ستم نکنید.
پیش آر جوشنی، که ز پشتم گذشت تیر
بفرست مرهمی، که به جانم رسید الم
هوش مصنوعی: مقداری زره به من بده، زیرا تیر حسرت از پشت به من اصابت کرده است. همچنین دوایی بفرست که به عمق وجودم رسیده و درد را تسکین دهد.
چون صید هر کسی شدی از بی‌کسان مگرد
چون رام دیگران شدی از اوحدی مرم
هوش مصنوعی: هرگاه شکار و طعمهٔ دیگران شدی، خودت را از بی‌کسان دور نکن. وقتی که تحت تاثیر دیگران قرار گرفتی، دست از اوحدی بر نداشته باش.