گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲

مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما
به فال نیک ندارم جدا شدن ز شما
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
اگر ز خوی شما داشتی خبر دل من
عجب نداشتمی بی‌وفا شدن ز شما
ازین صفت که به بیگانگی همی کوشید
کرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟
دلم بدین صفت ار پایمال غصه شود
گریختن زمن و در قفا شدن ز شما
غم شما گر ازین سان کشد گریبانم
چه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما
به اوحدی طمع پارسا شدن مکنید
که بعد ازین نتوان پارسا شدن ز شما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما
به فال نیک ندارم جدا شدن ز شما
هوش مصنوعی: اگرچه خواسته‌ام از جانب شما برآورده نمی‌شود، اما از اینکه از شما جدا شوم، خوشحال نیستم و نمی‌خواهم از شما دور شوم.
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
هوش مصنوعی: تنها اگر مرگ مرا از عشق نجات دهد، وگرنه نمی‌توانم از زندگی و محبت شما رها شوم.
اگر ز خوی شما داشتی خبر دل من
عجب نداشتمی بی‌وفا شدن ز شما
هوش مصنوعی: اگر از روحیه و احساسات تو خبر داشتی، هرگز تعجب نمی‌کردم که نسبت به من بی‌وفا شوی.
ازین صفت که به بیگانگی همی کوشید
کرا بود طمع آشنا شدن ز شما؟
هوش مصنوعی: از این ویژگی که به بیگانگی و دوری از دیگران اهمیت می‌دهی، چه کسی می‌تواند امیدوار باشد که با شما آشنا شود؟
دلم بدین صفت ار پایمال غصه شود
گریختن زمن و در قفا شدن ز شما
هوش مصنوعی: اگر دلم به خاطر این ویژگی‌ام پر از غم شود، از تو دور می‌شوم و از پشت به تو نگاه می‌کنم.
غم شما گر ازین سان کشد گریبانم
چه پیرهن که بخواهد قبا شدن ز شما
هوش مصنوعی: اگر غم شما این‌قدر شدید باشد که دلم را بگیرد، دیگر چه لباسی می‌تواند راحتی و زیبایی شما را پوشش بدهد؟
به اوحدی طمع پارسا شدن مکنید
که بعد ازین نتوان پارسا شدن ز شما
هوش مصنوعی: به اوحدی امید نداشته باشید که بتوانید انسان نیکوکاری شوید، زیرا از این پس از شما نمی‌توان انتظار نیکی داشت.