گنجور

غزل شمارهٔ ۴

قراری چون ندارد جانم اینجا
دل خود را چه می‌رنجانم اینجا؟
سر عاشق کله‌داری نداند
بنه کفشی، که من مهمانم اینجا
مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟
چه می‌پرسی، که من حیرانم اینجا
نه او پنهان شد از چشمم، که من نیز
ز چشم مدعی پنهانم اینجا
اگر بتوان حدیثی گوی از آن روی
که من بی‌روی او نتوانم اینجا
نگارینی که سرگرداند از من
نگردانی، که سرگردانم اینجا
مرا با دوست پیمانی قدیمست
بدان پیوند و آن پیمانم اینجا
ز زلفش بر دماغم هست بویی
چنین زنده به بوی آنم اینجا
به درد اوحدی دلشاد گشتم
که آن لب می‌کند درمانم اینجا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قراری چون ندارد جانم اینجا
دل خود را چه می‌رنجانم اینجا؟
هوش مصنوعی: جانم در اینجا هیچ توافق و قرار ندارد، پس چرا دل خود را در اینجا آزرده می‌کنم؟
سر عاشق کله‌داری نداند
بنه کفشی، که من مهمانم اینجا
هوش مصنوعی: عاشق هیچ‌گاه نمی‌تواند مردی را که سرپرست و صاحب‌خانه است، از یاد ببرد؛ چون من مهمان اینجا هستم.
مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟
چه می‌پرسی، که من حیرانم اینجا
هوش مصنوعی: تو از من می‌پرسی که چه چیزی از آنجا می‌دانم، اما من خودم در اینجا گیج و حیران هستم.
نه او پنهان شد از چشمم، که من نیز
ز چشم مدعی پنهانم اینجا
هوش مصنوعی: او از دید من پنهان نشده است؛ بلکه من هم از چشم آن کسی که در پی من است، پنهانم.
اگر بتوان حدیثی گوی از آن روی
که من بی‌روی او نتوانم اینجا
هوش مصنوعی: اگر بتوانی از آن چهره سخن بگویی، زیرا من بدون دیدن روی او هرگز نمی‌توانم اینجا باشم.
نگارینی که سرگرداند از من
نگردانی، که سرگردانم اینجا
هوش مصنوعی: عزیزی که با زیبایی‌اش مرا از خود بی‌خود کرده، تو مرا از این حال وزاری نرسان. من همین‌جا در این وضعیت سرگردانم.
مرا با دوست پیمانی قدیمست
بدان پیوند و آن پیمانم اینجا
هوش مصنوعی: من با دوستی قدیمی ارتباطی دارم و این پیوند و عهد، در اینجا برای من معنی و اهمیت دارد.
ز زلفش بر دماغم هست بویی
چنین زنده به بوی آنم اینجا
هوش مصنوعی: از زلف او بویی بر مشامم نشسته که به طرز زنده‌ای مرا به یاد آنجا می‌اندازد.
به درد اوحدی دلشاد گشتم
که آن لب می‌کند درمانم اینجا
هوش مصنوعی: به خاطر درد اوحدی، خوشحال شدم، زیرا آن لب با شراب نوشیدن، در این جا التیام می‌بخشد.

حاشیه ها

1392/01/08 23:04
امین کیخا

شعرها تا اینجا اندوهناک هستند و اثری از شادیهای مولانا نمی بینم ولی راه همان ست و منزل جدا

1393/01/05 08:04
امین کیخا

کله داری یعنی بزرگی و مقام داشتن آیین کله داری یعنی رسم و سان بزرگی . سان هم یعنی رسم و فارسی است .

1393/01/05 08:04
امین کیخا

زشت ترین و گست ترین کس از چشم مولانا مدعی است در چشم حافظ و در اینجا در چشم اوحدی باز از مدعی و گزافگو بد می شنویم . به نظر من یکی از تعریف هایی که برای رند هست همین است یعنی کسی که گول مدعی را نمی خورد . باید ذکر کنم که این را از کتاب بازآفرینش عشق از جناب محمودی آوردم . کتاب پیش درآمدی از اریک فروم دانای ژرمن دارد در وصف مولانای بزرگوار .

1393/01/06 16:04
شبرو

بر گستاخی من خرده نگیرید که به جای دکتر کیخا نظر می دهم. به گمانم یک حرف واو جا افتاده و منظور، از چشم مولانا و در چشم حافظ و در چشم اوحدی بوده است. معنای گست را هم نمی دانم. لابد همان زشت باشد! خود دکتر خواهند گفت. راستی عیدتان هم مبارک. دیر که نشده است؟ بار آخرم باشد که به جای دیگران حرف می زنم.

1393/01/06 21:04
امین کیخا

شبرو عزیزم زحمت را کشیده است و درست هم فرموده اند . گست به دری یعنی زشت و به انگلیسی هم هنوز یعنی زشت چنانچه لغت disgusting هنوز گست خودش را دارد در کتاب فرهنگ اسدی گست آمده است .

1395/03/15 03:06
محسن حیدرزاده جزی

در بیت هشتم فاصله بین کلمات رعایت نشده است لطفا اصلاح کنید (دماغ)

1396/07/09 21:10
سعید

سلام کدام درست تر است
مرا با دوست پیمانی قدیمَست
یا
مرا با دوست پیمانی قدیمیست