غزل شمارهٔ ۳۶
ای چراغ چشم توفان بار ما
بیش ازین غافل مباش از کار ما
هر زمانی در به روی ما مبند
گر چه کوته دیدهای دیوار ما
شکر آن که خواب میگیرد به شب
رحمتی بر دیدهٔ بیدار ما
ای که با هر کس چو گل بشکفتهای
بیش ازین نتوان نهادن خار ما
کاشکی آن رخ نبودی در نقاب
تا نکردی مدعی انکار ما
با چنان ساعد که بر بازوی اوست
کس نپیچد پنجهٔ عیار ما
خلق عالم گر شوند اغیار و خصم
نیست غم، گر یار باشد یار ما
اوحدی، میبوس خاک آستان
کاندر آن حضرت نباشد بار ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چراغ چشم توفان بار ما
بیش ازین غافل مباش از کار ما
هوش مصنوعی: ای روشنایی چشم، از مشکلات و چالشهای ما غافل نشو، زیرا بار سنگینی بر دوش داریم.
هر زمانی در به روی ما مبند
گر چه کوته دیدهای دیوار ما
هوش مصنوعی: هر زمانی در را به روی ما نبند، حتی اگر دیوار ما کوتاه باشد.
شکر آن که خواب میگیرد به شب
رحمتی بر دیدهٔ بیدار ما
هوش مصنوعی: خوشحالیم که در شب، وقتی خواب برچشمها میآید، رحمت و عطوفتی به چشمان بیدار ما میرسد.
ای که با هر کس چو گل بشکفتهای
بیش ازین نتوان نهادن خار ما
هوش مصنوعی: ای کسی که با هر فردی مانند گل باز شدهای، دیگر نمیتوان خار ما را در دل کسی نهاد.
کاشکی آن رخ نبودی در نقاب
تا نکردی مدعی انکار ما
هوش مصنوعی: ای کاش چهره زیبا و دلربا در پرده پنهان نمیماند، تا کسی نمیتوانست وجود ما را انکار کند.
با چنان ساعد که بر بازوی اوست
کس نپیچد پنجهٔ عیار ما
هوش مصنوعی: با بازوی قدرتمند او، هیچکس نمیتواند به راحتی در برابر قدرت ما مقاومت کند.
خلق عالم گر شوند اغیار و خصم
نیست غم، گر یار باشد یار ما
هوش مصنوعی: اگر در دنیای ما دشمنان و مخالفان زیادی باشند، نگران نباشیم؛ چون اگر یار ما در کنارمان باشد، همه چیز خوب خواهد بود.
اوحدی، میبوس خاک آستان
کاندر آن حضرت نباشد بار ما
هوش مصنوعی: من خاک پای آن بزرگوار را میبوسم، زیرا در آن مقام هیچ بار و باری بر دوش من نیست.