گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۲

دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند
از خرابات سوی صومعه مست آوردند
هیچ می‌خواره ندارد طمع حور و بهشت
این بشارت به من باده پرست آوردند
ساقیانش، ز می عشق چو گردیدم مست
به می دیگرم از نیست به هست آوردند
زلف و خال و خط خوبان همه رنجست، آنها
از کجا این همه تشویش به دست آوردند؟
این شگرفان که نگنجند در آفاق از حسن
در چنین سینهٔ تنگ از چه نشست آوردند؟
قلب سالوس و ریا را نشکستند درست
مگر این قوم که در زلف شکست آوردند
اوحدی را چو ازین دایره دیدند برون
زود در حلقهٔ آن زلف چو شست آوردند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند
از خرابات سوی صومعه مست آوردند
هوش مصنوعی: باری پیش، از محله‌ی شراب‌فروشان، همراه با دوستان به سمت جایی که عبادت می‌شود، برده شدم و سرمست بودم.
هیچ می‌خواره ندارد طمع حور و بهشت
این بشارت به من باده پرست آوردند
هوش مصنوعی: هیچ می‌نوشی به دنبال جایگاه‌های بالایی چون حور و بهشت نیست، بلکه این خوشخبری را که باده‌پرستی به دنبال دارد، به من داده‌اند.
ساقیانش، ز می عشق چو گردیدم مست
به می دیگرم از نیست به هست آوردند
هوش مصنوعی: شراب‌نوشانش وقتی که در عشق مست شدم، به من جام دیگر دادند و از عدم به وجود آوردند.
زلف و خال و خط خوبان همه رنجست، آنها
از کجا این همه تشویش به دست آوردند؟
هوش مصنوعی: مو و خال و خط زیبارویان همه باعث رنج و دردند، آنها از کجا این همه دل‌مشغولی و نگرانی به دست آورده‌اند؟
این شگرفان که نگنجند در آفاق از حسن
در چنین سینهٔ تنگ از چه نشست آوردند؟
هوش مصنوعی: این موجودات شگفت‌انگیز که زیبایی آن‌ها در گستره‌های وسیع جا نمی‌شود، چرا در چنین سینهٔ محصور و کوچکی نشسته و آرام گرفته‌اند؟
قلب سالوس و ریا را نشکستند درست
مگر این قوم که در زلف شکست آوردند
هوش مصنوعی: قلب افراد مکار و ریاکار را به راحتی نمی‌توان شکست، مگر اینکه کسانی مانند این جماعت که در پی عشق و زیبایی هستند، به آن دست بزنند و به این افراد اثر بگذارند.
اوحدی را چو ازین دایره دیدند برون
زود در حلقهٔ آن زلف چو شست آوردند
هوش مصنوعی: وقتی اوحدی را از این دایره بیرون دیدند، سریعاً او را به حلقهٔ آن زلف (مو) دعوت کردند.