غزل شمارهٔ ۲۹۳
تو آفتابی و خلقت چو سایه بر اثرند
کز آستان تو چون سایه در نمیگذرند
چو تیر غمزه زنی بر برابرند آماج
چو تیغ فتنه کشی در مقابلش سپرند
غم تو قوت دل خویش ساختند چنان
که گردمی نبود خون خویشتن بخورند
هزار قافله سر گشته شد ز هر جانب
بدان امید که راهی به جانب تو برند
به بوی آنکه ببینند سایهٔ تو ز دور
چو سایه کوی به کوی و چو باد در بدرند
چو دامن تو نیاید به دست درمان چیست
به غیر از آنکه گریبان خویشتن بدرند
اگر تو قصد دل اوحدی کنی دل چیست؟
سزد که جان بفروشند و چون تویی بخرند
غزل شمارهٔ ۲۹۲: دوشم از کوی مغان دست به دست آوردندغزل شمارهٔ ۲۹۴: کی مرا نزد تو همچون دگران بگذارند؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو آفتابی و خلقت چو سایه بر اثرند
کز آستان تو چون سایه در نمیگذرند
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید هستی و تمام موجودات دیگر در سایهی وجود تو قرار دارند؛ آنها از کنار مقام تو حتی به اندازهی یک سایه هم عبور نمیکنند.
چو تیر غمزه زنی بر برابرند آماج
چو تیغ فتنه کشی در مقابلش سپرند
هوش مصنوعی: زمانی که با نگاه زیبا و جذاب خود به کسی مینگری، مانند تیری هستی که به سمت او پرتاب میشود؛ و وقتی در برابر مشکل یا فتنهای قرار میگیری، دیگران در کنار تو مانند سپری آماده دفاع هستند.
غم تو قوت دل خویش ساختند چنان
که گردمی نبود خون خویشتن بخورند
هوش مصنوعی: غم تو باعث شده که دلشان را قویتر کنند، به گونهای که مانند گرگ به خون خودشان حمله میکنند.
هزار قافله سر گشته شد ز هر جانب
بدان امید که راهی به جانب تو برند
هوش مصنوعی: هزاران کاروان از هر سو به امید اینکه راهی به سمت تو پیدا کنند گم شدهاند.
به بوی آنکه ببینند سایهٔ تو ز دور
چو سایه کوی به کوی و چو باد در بدرند
هوش مصنوعی: بوی تو باعث میشود که دیگران از دور سایهات را ببینند، مانند سایهای که در کوچهها حرکت میکند و یا همچون بادی که در فضا میوزد.
چو دامن تو نیاید به دست درمان چیست
به غیر از آنکه گریبان خویشتن بدرند
هوش مصنوعی: وقتی که نمیتوانم به تو دسترسی پیدا کنم، چه راهی جز این است که به خودم آسیب بزنم و درد خود را نشان دهم؟
اگر تو قصد دل اوحدی کنی دل چیست؟
سزد که جان بفروشند و چون تویی بخرند
هوش مصنوعی: اگر بخواهی دل کسی را به دست آوری، دل چه اهمیتی دارد؟ درست است که جان را میفروشند و او را به خاطر تو میخرند.