غزل شمارهٔ ۲۹۰
باز شادروان گل بر روی خار انداختند
زلف سنبل بر بنا گوش بهار انداختند
دختران گل به وقت صبحدم در پای سرو
از سر شادی طبقهای نثار انداختند
شاهدان سوسن از بهر تماشا در چمن
لاله را با سنبل اندر کارزار انداختند
بلبل شیرین سخن شکر فشانی پیشه کرد
تا بساط فستقی بر جویبار انداختند
گرم تازان صبا از گرد عنبر وقت صبح
موکب سلطان گل را در غبار انداختند
غنچگان را گر چه بر گل پرده پوشی عادتست
عاقبت هم بخیهای بر روی کار انداختند
به ز مستی در شکوفه است و گل اندر خفت و خیز
نرگس بیچاره را چون در خمار انداختند؟
وقت صبح آهنگران باد ز آب پیچ پیچ
بیگنه زنجیر بر پای چنار انداختند
در دماغ بید گویی هم خلافی دیدهاند
کز میان بوستانش بر کنار انداختند
سبزهها را گرچه بر بالای گل دستی بود
هم ز گیسوها کمندش بر حصار انداختند
گر چمن را نیست در سر خاطر سوری دگر
از چه بر دست عروسانش نگار انداختند؟
صبح دم بزم چمن گرمست، زیرا کندرو
نالهٔ موسیچه و قمری و سار انداختند
راویان نظم ز اشعار بدیع اوحدی
بار دیگر فتنهای در روزگار انداختند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز شادروان گل بر روی خار انداختند
زلف سنبل بر بنا گوش بهار انداختند
هوش مصنوعی: گلها دوباره بر روی خارها شکوفا شدند و زلف سنبل به آرامی بر گوشههای بهار ریخته شد.
دختران گل به وقت صبحدم در پای سرو
از سر شادی طبقهای نثار انداختند
هوش مصنوعی: دختران با نشاط و خوشحالی در صبحگاهی، در کنار درختان سرو، گلبرگها و مٔنظرههای زیبا را به زمین ریختند.
شاهدان سوسن از بهر تماشا در چمن
لاله را با سنبل اندر کارزار انداختند
هوش مصنوعی: در باغ، گلهای زیبای سوسن به تماشای لاله مشغول شدند و به نوعی در رقابت و مبارزه با سنبل قرار گرفتند.
بلبل شیرین سخن شکر فشانی پیشه کرد
تا بساط فستقی بر جویبار انداختند
هوش مصنوعی: بلبل خوشصحبت شروع به گفتن سخنان شیرین کرد تا وقتی که خوراک خوشمزهای در کنار جوی آب آماده کردند.
گرم تازان صبا از گرد عنبر وقت صبح
موکب سلطان گل را در غبار انداختند
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی با عطر و بوی خوش خود، گرد و غبار را بر روی جمعی از گلها که نماد زیبایی و قدرت هستند، پراکنده کرد.
غنچگان را گر چه بر گل پرده پوشی عادتست
عاقبت هم بخیهای بر روی کار انداختند
هوش مصنوعی: اگرچه گلها معمولاً به غنچهها پوششی میدهند و آنها را میپوشانند، در نهایت در روزی مشخص حقیقت خود را نشان خواهند داد و بر روی گلها نمایان خواهند شد.
به ز مستی در شکوفه است و گل اندر خفت و خیز
نرگس بیچاره را چون در خمار انداختند؟
هوش مصنوعی: در حالتی که مستی و شادابی در حال شکوفه زدن است، گلها به خواب و آرامش رفتهاند و نرگس بیچاره نیز در حالتی خمار و غمگین به سر میبرد.
وقت صبح آهنگران باد ز آب پیچ پیچ
بیگنه زنجیر بر پای چنار انداختند
هوش مصنوعی: در صبح زود، آهنگران با صدای باد و آب، به آرامی زنجیری که بیگناهی را به پای درخت چنار بستهاند، انداختند.
در دماغ بید گویی هم خلافی دیدهاند
کز میان بوستانش بر کنار انداختند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این بید، چیزی نادرست یا عجیبی وجود دارد که باعث شدهاند آن را از وسط باغ کنار بگذارند.
سبزهها را گرچه بر بالای گل دستی بود
هم ز گیسوها کمندش بر حصار انداختند
هوش مصنوعی: سبزهها اگرچه بر روی گلها دستی داشتند، اما با گیسوانشان بر دور حصار گره زدند.
گر چمن را نیست در سر خاطر سوری دگر
از چه بر دست عروسانش نگار انداختند؟
هوش مصنوعی: اگر چمن در دل کسی خاطرهای از گل سوری نداشته باشد، پس چرا زیباییها و نقشهای دیگری بر دست عروسانش میکشند؟
صبح دم بزم چمن گرمست، زیرا کندرو
نالهٔ موسیچه و قمری و سار انداختند
هوش مصنوعی: صبح نزدیک است و فضای باغ دلنشین و شاداب است. چون پرندگان مانند نالهٔ موزیک، نغمههای زیبایی سر میدهند و حال و هوای دلانگیزی به وجود آوردهاند.
راویان نظم ز اشعار بدیع اوحدی
بار دیگر فتنهای در روزگار انداختند
هوش مصنوعی: داستانسرایان به اشعار زیبا و خاص اوحدی دوباره شرایطی پر از آشفتگی را در زمانه خود به وجود آوردند.